(عشق محمدی)
١ -اگر آدمی ھنر عشق ورزی روحانی با جهان و جهانیان را در عالم خاک بیاموزد زمین را بهشت موعود می سازد .
٢ -تمام بدبختی و دردھای آدمی در زندگی دنیا حاصل ابتلای روح به مادۀ جهان است .
٣ -روح آدمی در حیات خاک به تملک و تمسخر جهان درمیآید و اینست راز ھمۀ مفاسد و عذابهای ویرانگر انسان در جهان.
۴ -ھمۀ مالکیت ھای مادی و معنوی و عاطفی آدمی در جهان عملاً تملک وجودش بواسطۀ جهان است و این راز ھمۀ زجرھای او در جهان است .
۵ -ھمۀ مالکیت ھا و تعلق ھا نهایتاً تبدیل به مالکیت عاطفی و قلبی می شود و حتی مادی ترین مالکیت ھا تبدیل به انواع عشق می شود مثل عشق به آب و خاک و زادگاه و امثالهم .
۶ -و اما شدیدترین و عمیق ترین مالکیت ھا ھمان تعلقات عاطفی در رابطه با سائر انسانهاست مثل عشق به معشوق و ھمسر و فرزند که عرصۀ اشد عذابها و تباھی ھا است .
٧ -حقیقت اینست که انسان ھرگز مالک نیست بلکه مملوک است . مالکیت از ھر نوعی یک توھّم دروغین است .
٨ -و اما آدمی چگونه می تواند در حیات دنیا دوست بدارد و برخوردار باشد و لذت ببرد و تعالی یابد و تباه نگردد و نهایتاً به نفرت و عداوت با عالمیان نرسد .
٩ -دوست داشتن و عشق ورزیدن بدون زجر و عداوت و بدون مالکیت و تسخیر و ابتلا، بدون سلطه و ستم گری و ستم پذیری: اینست مسئلۀ انسان در جهان !
١٠ -به زبان ساده دوستی و عشق ورزی بدون واسطۀ تن و تصرف جسمانی و ابتلای نفسانی : اینست راه نجات !
کتاب یکبار دگر محمد ص اثر استاد علی اکبر خانجانی