تنهائی و هستی مندی– مقاله 16 خودشناسی آخرالزمانی
فایل صوتی مقاله تنهائی و هستی مندی : دانلود
تا همه انسان را ترک نکنند انسان بخود نمی آید و خود نمی شود و هستی نمی یابد و خدا را در خود درک نمیکند و جاودانگیش در همين حيات را باور نمی کند و هستی مند نمی شود.
انسان تا از هر چه غیر خود از عالم و آدمیان مأيوس نشود بخود نمی آید . و اما تنها شدن اجر یک زندگی صادقانه و پاک و با محبت و مخلصانه است .
تنهائی كمال اجر یک حیات مؤمنانه متکی بر معرفت و شرافت است و تنها امکان یافتن وجود و خلیفه خدا بعنوان مظهر وجود است.
انسان تا مطلقأ تنها نشود صاحب وجود و موجود نمی شود . یعنی در خود قرار نمی گیرد تا خود شود همچون خودا.
روح انسان هرگز در تن خود قرار نمی گیرد تا تن را مظهر وجود خدا سازد الا در تنهایی کامل که مجبور است که بخود باز گردد و وجودش را بپذیرد و روح را از تن خود متجلي سازد و خلیفه خدا در عالم خاک شود.
راه دین و زیستن مؤمنانه و عارفانه تنها راه رسیدن به چنین مقامی می باشد . انسانها عمومأ فراری از خود و دشمن وجود یافتن می باشند یعنی نمی خواهند خلق شوند و این همان کفر و عداوت با خدا در خلقت است. این همان راز از خود بیگانگی و جنون و شیطان زندگی انسان است .
فقط در مسير تسليم امر خدا شدن است که انسان از همه موجودات رانده شده و تنها و بی جا شده و به خانه وجودش باز می گردد و موجود می شود .
و اینست انسان کامل و خلیفه خدا و خلقت انسانی بشر.
و آخرالزمان عرصه تنهائی جبری بشر است. انسان یا بخود باز می گردد و یا دست به خودبراندازی می زند و هلاک می گردد.