شیطان شناسی : هیچگاه دیر نیست (زمان زدگی)
آنچه که یأس نامیده می شود القای ابلیس است و ابليس همانطور که از نامش پیداست (بلس.
يأس) قلمرو مأيوسيت است و این مأيوس شدن یک پدیده زمانی است به معنای دیر شدگی و جبران ناپذیری و یا آرمان پروری برای ناکجا آباد.
یکی از عرفای اسلامی ، در مکاشفه ای حیرت آور ، ابليس را همان چشم زخم زمان در انسان می داند که جاودانگی انسان را خدشه دار نموده و این احساس را در او به تردید و هراس می افکند و از همین جا سلطة ابلیس در نفس بشر آغاز می شود .
بشری که اسیر زمانيت شده است. پس ابليسيت بشر همان زمان زده گی است.
به همين دليل همه فلسفه هائی که از قلمرو جبر تاریخ و تاریخیگری بر می خیزند و یا مدینه های فاضله ای برای آینده تدارک می بینند حامل اشد ابلیسیت هستند و غایت فریب و ستم و نسیان را پدید می آورند و آدمی را به خاک مذلت می نشانند .
مثل مارکسیزم و یا بهشت پرستی اخروی و یا برنامه های پنج وده ساله برای خوشبخت سازی مردم .
همه فلسفه ها، ایدئولوژیها و آرمانهای زمان دار ماهیت ابلیسی دارند یعنی از یأس سر برآورده و دچار زمان زده گی و جبر زمان شده و به آرزوهائی رنگارنگ مسلح شده و بسوی سقوط هدایت می کنند .
بیهوده نیست که علی (ع) آرزوها را کمینگاههای شیطان می نامد زيرا اسیر زمانیت هستند و انسان را به زمان زنجیر می کنند و لذا از اکنونیت جاودانه روح خود غافل نموده و دچار غفلت از خویشتن و نسیان درباره واقعیت می نماید و به تصویری در ناکجا آباد طلسم می سازند.
ابلیس دزد جاودانگی انسان است. امروز همان فردائی است که دیروز در انتظارش بودی : این معنائی کاملا ضد زمان دارد و زمان زدائی می کند و انسان را وا می دارد تا همین امروز برای همیشه نور سعادت در اکنونیت وجود خود را بیابد .
دیروز و فردا کمینگاه ابلیس است اکنون قلمرو حضور خدا و حق جاودانه انسان است. کسی که هم اکنون خوشبخت نیست هرگز خوشبخت نخواهد بود ولی چون به عقب می نگرد می بیند که خوشبخت بوده ولی پرده ای در مقابل نگاهش او را از این سعادت کور و لذا بی بهره کرده است .
ابلیس در ظرف آرزوها کمین کرده و امروز نقد را از انسان می گیرد و عمر آدم را تباه می کند و از او می دزدد .