دنیا به مثابه بازی و بازیچه (خودشناسی دینی) مقاله 17
دنیا به مثابه بازی و بازیچه – مقاله 17 خودشناسی دینی -کتاب دائره المعارف عرفانی جلد دوم : دانلود
خداوند در کتابش حیات دنیا را بازی و بازیچه (لعب ولهو) می خواند وحیات حقیقی و جدی را پس از مرگ می داند از آنجا که آدمی عموما دارای ذاتی بیخود است و همه تلاشهایش به قصد رسیدن به «خودی» جاودانه و الهی می باشد تا قبل از رسیدن به چنین مقامی مسلما هر چه می کند جز بازی نیست و لذا كل دنيا هم در نزدش بازیچه ای بیش نیست .
حتی در جدی ترین امور هم به درجات دچار بازی است زیرا آدمی همواره در جهت «شدن» است و این شدن همان مقام خلافت اللهی اوست که مقام انسان کامل و امام مطلق است.
لذا جز امام مطلق همه بازیگرند در انواع و درجات بازیگری بسته به شرایط و امکانات خویش. آدمی تا زمانیکه «خود» نیست دارای اراده و اختیار و توانائی اندک و ناحق و عاریه ای است و این همان اساس و علت بازیگری وبازیچگی اوست درست مثل کودکان .
بزرگسالان فقط تلاش بیشتری برای جدت می کنند زیرا توانائی و امکانات بیشتری کسب کرده اند و گرنه همه بزرگسالان فقط کودکانی گنده هستند و به لحاظ اراده و آگاهی و توانائی رشد بسیار اندکی کرده اند و تا رسیدن به مقام اراده کامل هزاران سال فاصله دارند. این همان فاصله انسان از خداست.
وفقط خداست که مطلقأ بازی نمی کند زیرا مظهر اراده و قدرت و علم کامل است و مسئول اداره کل جهان و جهانیان می باشد . میزان جدیت انسان همان میزان مسئولیت اوست و مسئولیت انسان حداکثر در مورد خود او و نیازهایش می باشد که آنهم بسیار اندک است و در اکثر موارد از مسئولیت سرنوشت و افکار و اعمال خود بر نمی آید ولی به بازی می پردازد و مشغول تظاهر و نمایش می شود .
این همان راز ریاکاری های بشر است . ریا نام دیگری بر بازیگری انسان است.
پس در واقع انسان بمیزانی که ریا نمی کند و نمایش نمی دهد و تظاهر نمی نماید جدی است و در سمت انفعال قرار می گیرد تا سر حد سکون و فنا.
به همین دلیل جدی ترین مکانها بر روی زمین قبرستانها هستند و در آنجا بندرت کسی بازی می تواند بنماید . آنجا بی ریاترین و جدی ترین مکانهاست.
با اینکه حیات دنيا سراسر بازیگری وبازیچگی است ولی مزرعه آخرت و حیات جاوید و حقیقی و جدی است بشرط اینکه قوانین و حقوق بازی رعایت شود.
این همان قوانین الهی و حقوق مدنی و حدود اخلاقی است که بازیگری ها و بازیچگی های بشر را به حداقل می رساند و به سمت جديت سوق می دهد تا آدمی لااقل نسبت به بازیهایش مسئولیت پذیرد و تمرین جدیت نماید و اندک اندک سیمای حقیقی حیات و هستی خود را در یابد و بتواند بار آنرا بر دوش کشد .
این همان امانت الهی است که خداوند فقط بدوش آدمی نهاده است. این همان روح و اراده حق است . این همان مقام خدائی انسان در جهان است . پس قاعده بازی انسان در جهان همان جديت است که همان اصل صدق و بی ریائی می باشد که اساس و محور و مقصود دین خداست.
ولى شاهدیم که تاریخ مدرن روندی وارونه و خلاف اراده خدا را طی می کند و جهان مدرن جهان اصالت بازی است و امروزه بازیها تبدیل به حرفه ها و تخصص ها می شوند و بلکه مبدل به مهمترین و پردرآمدترین و پرافتخارترین مشاغل و هويتها شده اند مثل انواع ورزشها ، تفریحات و هنرها خاصته سینما .
و بلکه حتی جدی ترین مسئولیتها مثل رهبری حکومتها هم تا چه حدی تبدیل به هنرپیشگی شده است تا آنجا که جهان سینما یکی از مهمترین ارکان تعیین و تولید رهبران سیاسی جوامع جهان می شود .
در چنین عرصه ای جدی بودن و صادق بودن و مؤمن بودن و مسئول بودن تا چه حدى شاقه و بلکه غیر ممکن می شود . امروزه حتى نظامهای دمکراتیک و دموکراسی ها در همه امور حکومتی و اقتصادی و فرهنگی ومعنوی و دینی تبدیل به رسمی ترین ارکان بازیگری شده و مسئولیت پذیری مستمرة کاهش می یابد.
دموکراسی ها در واقع «شاه بازی» هستند و به همين دليل نظامهای دموکراتیک پر فساد ترین و ناامن ترین جوامع هستند زیرا هیچکس مسئولیتی پایدار در قبال مردم و اعمال خودش ندارد زیرا دوره های بازی کوتاه و موقتی هستند . زیرا بازیهای طولانی تر عمومأ جدی ترند .
همانطور که طول مدت زندگیهای زناشوئی هم کوتاه تر و لذا بازیچه تر گشته است و بازیگری آنقدر بر هویت بشر مدرن مسلط شده که کسی تاب مسئولیت پذیری و عهد و وفای در قبال کسی را در بلند مدت ندارد . به لحاظی عصر جدید را بایستی عصر بازی نامید .
بازیهائی که بسرعت مبدل به جنگ می شوند زیرا اسباب بازیهای بشر بسیار خطرناک شده اند و نابودی بشریت را بهمراه می تواند داشته باشد .
و بقول على (ع) هر جنگی اولش یک بازی بود. وقتی علل پس پرده وقوع جنگهای جهانی را مطالعه می کنیم بوضوح به این حقیقت تراژیک پی می بریم.
چرا در محیط خانه بیشترین دعواها بین بچه ها رخ می دهد ؟
حال این بچه ها بزرگ شده و اسباب بازیهائی بغایت مخرب و مهلک ساخته اند و اینک کره زمین مملو از زرادخانه هائی است که با اسباب بازیهایش می توان كل زمین و اهالی اش را صدها بار نابود کرد .
مگر اینکه خداوند خودش جلوی این بازی نابود کننده بشر را بگیرد و ادبش کند تا جدی شود و بر سر جایش بنشیند . یعنی بر سر جای خدا! و آرام گیرد.