فلسفه صلوات
دین محمد (ص) دين جمال است یعنی دین عشق است و لذا کمال دین است. مگر نه اینکه فطرت مذهبی بشر از بت پرستی برخاسته است پس از جمال پرستی است مثل پرستش آفتاب و درخت و رودخانه و برخی از حیوانات .
اینک این پرستش از جمال یک انسان برخاسته است : جمال محمد ص . امام سجاد (ع) در حدیثی می فرماید که پروردگارا اگر راز آن گوهره ای را که در ما نهاده ای بر مردمان آشکار سازیم ما را به جرم بت پرستی سنگسار می کنند.
این حديث دال بر راز مگوی عشق به جمال انسانهای کامل است که نور حق را بر می تابانند. همانطور که شيخ سهروردی وجود انسان کامل را «هیکل نوری » می خواند .
و اما صلوات که همان صلوة است در لغت عرب به معنای نزدیک شدن و وارد گشتن است. همانطور که در اقامة صلوة نیت بر تقرب الى الله است و كمال این تقرب همانا وارد شدن و فنا گشتن در نور خداست.
همانطور که در قرآن کریم سخن بر چند نوع جهاد است : جهاد في سبيل الله و جهاد في الله . یعنی در راه رسیدن به خدا و سپس جهاد در خدا. و این دو مرحله از صلوة و صلوات است .
دین اسلام تنها دینی است که بر جمال پیامبرش صلوات می فرستد که کمال این صلوات همانا ورود بر نور جمال محمد (ص) و فنای در این نور می باشد که در عرفان اسلامی موسوم به «فنای در پیر » است. همانطور که در معارف عرفانی یک مرید بایستی بر جمال پیرش صلوة نماید و این جمال را بلا وقفه در مقابل روی خود داشته باشد.
اگر در مذاهب قبل چنین معنا و معرفت و حرکتی نبوده بدان دلیل است که هنوز نور پروردگار از انسانی متجلی نگشته بود و برای نخستین بار این نور از وجود محمد و علی و فاطمه و سایر ائمه و مؤمنین و مخلصين دين محمد (ص) بارز گردید و دین اسلام را دین جمال نمود و مکتب عشق را بر پا کرد. به همين دليل عرفان اسلامی تنها عرفانی است که بر عشق به پیر بنا شده است.
این عشق همانا اخلاص در دین است زیرا ارادت و اطاعت از رسول ، امام یا پیری اگر به دلیلی غیر جمال او باشد ناخالصی و تاجرانه است و بقول حافظ شیرازی هر که عاشق وش نیامد در نفاق افتاده است .
این عشق برای اولین بار بين محمد و على رخ نمود که اسلام را پدید آورد و سپس در درجات متفاوت بین مؤمنان ادامه یافته است که یکبار دگر پس از هفت قرن بين مولای رومی و شمس تبریزی رخ داد و به انفجار عظیمی از نور عرفان منجر شد که تا به امروز کل بشریت تحت الشعاع این نور زندگی می کنند .
این آیه از قرآن که شعار روزمره مسلمین است یعنی «اللهم صل على محمد و آل محمد » در معنای تحت الفظي اش این است : خداوند بر محمد و آل او وارد می شود! و نه اینکه خدا بر محمد و آل او درورد می فرستد.
کلمه درود مترادف سلام » است و نه صلوة این همان تحقق انسان کامل به معنای خلیفه خداست یعنی امام !
پس فلسفة صلوات همان فلسفه امامت و عشق به امام است زیرا امام ، خانه خداست .
خانه ای خواهم بسازم بهر دوست
از دل و از جان و مغز وگوشت و پوست
دوست در ما میزبانی می کند
هستی ما هم دمی میهمان اوست.
دانلود فایل صوتی مقاله فلسفه صلوات