زن و سوداي زندگی تنهائی
تنها زیستی جز مردان حق را نشاید و آنهم خود به انتخاب خود تنهائی و انزوا نمی گزینند .
زیستن به تنهائی برای عامه مردمان مخاطره آمیز و مفسدانه و مهلک است و این امر برای زنان دو صد چندان خطرناکتر است .
امروزه در شهرھای بزرگ صنعتی جهان شاھد گروه کثیری از زنان ھستیم که تک و تنها در آپارتمانهای حقیر و کثیف زندگی می کنند و بظاھر دارای حداقل استقلال معیشتی نیز می باشند .
ولی تحقیق و گزارشات آماری نشان می دھد که اکثر قریب به اتفاق این زنان تنها به انواع بیماریهای روانی بغایت
پیچیده و لاعلاج مبتلایند و بخش عمده آنان به انواع مواد مخدر گرایش یافته و بسیاری از آنان به شیوه ھائی مختلف به فساد اخلاقی و روسپی گری مبتلا شده اند .
اکثریت این زنان پس از چند تجربه ازدواج و طلاق نهایتاً مجبور به انتخاب این زندگی زجرآور و پست شده اند و خودکشی در میان آنان به وفور گزارش می شود .
این زنان قربانیان سودای برابری زن و مرد و شعار استقلال اقتصادی شده اند . اینان پس از تجربه چند شوھر و ناکامی در بلعیدن اراده مردان نهایتاً به جبر به چنین زندگی مادون جانوری کشیده می شوند .
وجود این زنان کارگاه نخوت و کبر و نفرت از مردان و بلکه کل جهانیان است و این کینه و حقارت و ناکامی بتدریج آنان را به افسردگی و انواع آلرژیها و امراض عصبی و روانی و اعتیادھا و انحرافات مهلک جنسی می کشاند و بسیاری از آنا نهایتاً سر از تیمارستانها در آورده و در آنجا مرتکب خودکشی می شوند .
این وسوسه در جامعه ما نیز بشدت در حال توسعه است و امیدواریم رسانه ھا پیشاپیش از عاقبت این طرز فکر به مردم اطلاع رسانی کنند .
دائرةالمعارف عرفانی جلد اول فلسفه ارتباطات خودشناسی ارتباطی مقاله ۱۸ استاد علی اکبر خانجانی