پدیده شناسی نفاق درجامعه ما
٧٣ -براستی بین فاحشه بودن و راھبه دیوانه بودن ، بین یک لامذھب فاسق و یک ملا یا درویش منافق ، یافتن راه سومی بسوی عقل و دین و شرافت مبرم ترین و واجب ترین امر جهت تنازع بقا است ، نه برای ھدایت شدن و به حق رسیدن که برای نابود نشدن .
گوئی مولوی این شعر را برای امروز ما سروده است که :
نه در مسجد گذارندم که رندی
نه در میخانه کاین خمار خام است
میان مسجد و میخانه راھیست
غریبم سائلم این ره کدامست
زیرا به لحاظ تاریخی کل بشریت در مرحله براندازی شرک و نفاق از ذات خویشتن است خواه ناخواه .
٧۴ -بی تردید فسق و فاحشگی به بخشوده گی و ھدایت نزدیکتر از خرمقدسی و نفاق است . ھمانطور که خداوند فرموده است که ھمه گناھان کافران را به یک توبه جمعاً می بخشد بی ھیچ عذابی . ولی گناه مشرکان و منافقان را ھرگز . ھمانطور که مریم مجدلیه و باراباس ھدایت شدند و از اولیای الهی گردیدند ولی یهودای منافق به درک اسفل سقوط کرد . پدیده شناسی نفاق در جامعه ما به مثابه شناخت امّ المسائل جامعه است .
٧۵ -اگر دقت کنیم قلب تضاد و تشنج جامعه ما نبرد بین این دو جناح مذکور است . بین کفر بی ریا و دین صادقانه ھرگز نبردی درنمی گیرد . کفر و ایمان ھمسایه دیوار به دیوار ھستند . و خداوند اراده کرده است که در آخرالزمان شرک و نفاق را از جهان براندازد و لذا مشرکان و منافقان را در سراسر جهان غرق در اشد عذابها می یابیم و شاھدیم که خدا کافران را بر منافقان مسلط کرده است یعنی ابرقدرتها را بر جهان سوم و بخصوص اسلام مسلط ساخته است .
از کتاب پدیده شناسی عرفانی
فصل نفاق
اثر استاد علی اکبر خانجانی