۳_تفسیر هرمنوتیکی زن
باعرض معذرت از زنان :
علم هرمنوتيك ، علم تفسیر پدیده ها به واسطه اسرار واژه ها و نامهاي آن پدیده است که يکي از روشهاي تفسيري ما نيز مي باشد که تحت الشعاع معارف اسلامي انجام مي شود » زن » يك واژه پهلوي است که علاوه بر معنای رایج امروزه انسان) (مادینه مصدر امر فعل « زدن» است .
که استعمالش «بزن» مي باشد زن در زبان اوستایی و فرهنگ ایران باستان و نیز در شاهنامه فردوسي به عنوان آخرین گنجینه این فرهنگ منقرض شده ، مظهر نحوست و بدبختي و شومي و درد و رنج است و در همه جا اسوه خیانت تلقي شده و غیر قابل اعتماد است و امادر زبان انگلیسی زن را Woman گویند که پیشوند Wo به معناي لعنت و بدبختي و درد و اندوه و عداوت است و لذا این واژه به معناي دشمن مرد و بدبختي مرد و اندوه و شومي مرد است و لذاWoman يعني ضد مرد.
و اما در زبان لاتین زن را Female گویند که باز پیشوند Fe) بر (Male(مرد) آمده که به معناي «فرع» و اجرت و مال و کرایه است و يك معناي كاملاً مادي و تجاري و پولي دارد که بر لفظ مرد اضافه شده است.
پس Female به معناي « مال مرد » است و اما در زبان عربي زن را « نساء » گویند که از مصدر «نس» به معناي انس و علاقه و عشق و عادت و وابستگي است که در واقع مرد (رجل) را مخاطب مي سازد همانطور که مرد به هیچ موجودي همچون زن ، بستگي و علاقه پيدا نمي کند و این علاقه همان علاقه به نفس کافر خویش در معناي قرآني مي باشد يعني عشق به کفر خویشتن .
و هر مردي به واسطه زن کافري به دوزخ مي رود .
در همه مذاهب باستان از شرق تا غرب و میانه عالم ، زن مظهر شیطنت و ناپاكي و نقص و پليدي و جفاست در فارسي دري ، زن را ژن یا جن هم می گویند که به معناي جن زدگي و حامل جن بودن است که دال بر بي ارادگي و بوالهوسي و دمدمي مزاجي و نابخردي و مکر اوست و مستمراً بايستي او را زد تا بخود آید و جن از وجودش خارج شود و دست از اعمال نامريي و جني خود بردارد .
در همه مذاهب و عرفانهاي جهان يکي از محوري ترين موضوع تزکیه نفس و طهارت و کمال وجود مرد همانا پاکسازي از وسوسه هاي زن است و لذا رهبانيت يکي از شعبات این مذاهب بوده است که البته در قرآن کریم منع شده و در واقع کار دین داري و تزکیه مرد دو صد چندان شاقه تر شده است و مرد در حین همزيستي و مهرباني با زن بايستي با او در درون خود جهاد کرده و نفس خود را مراقبه نماید.
قرآن نیز زن را دشمن ایمان مرد نامیده است و قرین ابلیس .