راز تمارض و تجاهل (خودشناسی طبی) مقاله شماره 7
🔸 راز تمارض و تجاهل
(خودشناسی طبی)
مقاله شماره 7
تلاش برای خوب نمایاندن خویشتن یک امر فطری و دال بر خود – آگاھی انسان درباره شرارت نفس خویش است و تلاشی برای فائق آمدن بر این شرارت مثل علم نمایی و سعادت نمایی و ایمان نمایی و حیا نمایی . ولی تلاش برای بد نمایاندن خویشتن براستی یک مرض از وجه شرارت نفس است و این ھمان کفر نفس به معنای انکار واقعیتی از وجود خویشتن است مثل مرض نمایی و جهل نمایی . « تفاعل » قلمرو تظاھر است بخوبی و یا بدی ولی تظاھر به ناتوانی و نفهمی بدون شک از شرارت و شیطنت نفس است که البته بر فلسفه و مصلحتی ویژه قرار دارد . آیا این مصلحت چیست ؟ یکی از این مصلحت ھای شیطانی برانگیختن رقت و ترحم دیگران نسبت به خویشتن است که اگر این تظاهر به ناتوانی که نوعی تمارض است و تظاھر به نادانی که عین حماقت است نتیجه موفقیت آمیزی داشته باشد استمرار می یابد تا انجا که بتدریج امر بر خود فرد مشتبه می گردد و چه بسا واقعاً بیمار و احمق میشود مثل بچه ھای عزیز دردانه تن لش و ِخنگ . کلاً حماقت و برخی از انواع جنون نتیجه حتمی تجاھل است زیرا دانایی و نیز توانایی مسئولیت زاست ھمانطور که جهل و بیماری موجب سلب مسئولیت است و فرد برای استمرار این بی مسئولیتی به طرز مرموزی به خودش نیز می باوراند که نمی فھمد و نمی تواند . و این مصداق کلام خداست که « نمی فریبید الاّ خودتان را » در واقع باید گفت تمارض ھم شامل ھمین قاعده است یعنی : مریض نمی شوید الا به اراده خودتان . ھمانطور که خداوند حتی در امر کل سرنوشت انسان می فرماید « ھدایت یا گمراه نمی کنید الاّ خودتان را » شاید این ادعایی بسیار گزاف و حتی مضحک اید ولی ما در تجربه روان درمانی که ما را به معرفت درمانی رسانید به تحقیق و تجربه به این حقیقت رسیدیم که بسیاری از امراض حادجسمانی و روانی عذاب حاصل از تمارض و تجاھل است زیرا این تظاھر علناً تهمت و معصیتی بر رحمت پروردگار است و جنگ با خداست و مصداق این کلام که « با خدا مکر نکنید که خداوند بھترین مکاران است » . ما در جریان درمان امراض مزمن و لاعلاج از طریق به یاد آوردن این فریب کاری و خود – فریبی در بیمار ، او را به منشاء بیماریش رسانیده و دعوت به توبه از این گناه و ظلم عظیم میکنیم و کسانی که این حقیقت را تصدیق و توبه می کنند به طرزی معجزه آسا شفا می یابند . بدین گونه است که بزرگترین روانکاو آسیب شناس جھان مدرن یعنی نیچه ، ترحم را بزرگترین خیانت و ظلم بشر نامیده است زیرا بشر را در حقارت و شراراتش تقدیس میکند و او را از مسئولیت سرنوشت خود بطرزی عاشقانه مبرا می سازد و برای این ظلم و فریب جایزه ھم میگیرد . به ھمین دلیل است که عاقبت ترحم برای ھر دو طرف رابطه چیزی جز کینه و انزجار نیست . کسی که توانایی خود را انکار میکند واقعا به ناتوانی مبتلا میشود و روحش فلج می گردد و این عذاب گریز از وظیفه است و نیز کسی که برای گریز از حقیقت و مسئولیت حاصل از آن خود را به حماقت میزند براستی احمق میشود که این غایت عذاب خدا می باشد که به قول مولانا شفا نا پذیر است : ز احمقان بگریز که عیسی خود گریخت . و بقول برتولت برشت آنکس که نمی داند جاهل است ولی آنکس که میداند و خود را به تجاهل می زند جنایتکار است .
✓ برگرفته از کتاب دائرةالمعارف عرفانی _ جلد اول _ فصل چهارم _ فلسفه بهداشت و درمان
« اثر استاد علی اکبر خانجانی »