فلسفه قانون

 
۱۹_فلسفه قانون

فلسفه قانون مقاله ۱۴ خودشناسی کلامی 

قانون به لحاظ لغت همان کانون است و کانون به مرکز و نقطه ثقل  و محور هر چیزی گفته می شود مثل مرکز دایره .

پس قانون آن امری است که حیات افراد و جوامع بشری را بر مدار و مرکز خود به گردش می آوردو نظم و سامان و اتحاد و استمرار می بخشد

و انسان بی قانون و قانون گریز انسانی منحرف شده از مدار حیات و هستی است

و مثل سیاره ای که از مدار خارج شده ساقط خواهد شد .


قانون چند دسته کلی دارد : غریزی، عرفی، شرعی و قضایی .

همه حیوانات دارای قدرت تبعیت از قوانین غریزی هستند و لذا از سایر قوانین بی نیاز شده اند

ولی از آنجا  که بشر دارای غرایزی نامحدود و افسار گسیخته و وحشی است نیازمند قوانین دیگر شده است

و این ضعف بشر را نسبت به سایر حیوانات نشان می دهد که به قول قرآن اکثر مردمان از حیوانات هم پست ترند . و 

بشر با رعایت قوانین عرفی و شرعی و قضایی تازه می تواند به مقام حیوانیت خود صعود کند که بقول قرآن برخی از مردمان چون حیوانات هستند .و

اما با رعایت قانون دیگر، به نام عشق و عرفان قادر می شود

تا به مقام انسانی و اشرف مخلوقات برسد که قانون از خود گذشتن است 

پس گروهی از خود پست ترند، گروهی خود هستند و اندکی هم برتر از  خود هستند

( پست تر از حیوان، حیوان، برتر از حیوان) ولی از آنجا که انسان موجودی مختار  است

لذا هر چه که قوانین محکمتر  و بیشتر می شوند انسان هم تبهکارتر و مکارتر و رذلتر  می گردد .

انسان آن است که  خود اراده اش را به دست کسی بسپارد که عاشق و عارف باشد یعنی امام و پیر داشته باشد .

دانلود فایل صوتی مقاله فلسفه قانون

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*
*