۲_ماجرای وصیت نامه دکتر شریعتی
ماجرای وصیت نامه دکتر شریعتی مقاله ۲ فلسفه شخصیتها
متأسفانه اکثریت پیروان دکتر شریعتی به مصرف او و آثار و جاذبه هایش پرداختند و لذا به سرعت به بن بست و پوچی رسیدند و هنوز فرد یا جریانی مشاهده نشده است که ادامه دهنده راه و رسالت ایدئولوژیک او باشد همه پیروانش می دانند که وصیت شریعتی چیزی جز تدوین ایدئولوژی اسلامی در رجعت به قرآن نبود ولی آیا کسی به این وصیّت گوش داد؟
هرچند که وصیت نامه رسمی ایشان درباره آثارش به آقای محمد رضا حکیمی بود که ایشان هم حدود ربع قرن بعد از شهادت دکتر تازه به افشای این وصیت نامه پرداخت که لااقل از نظر ما کاری بغایت مشکوک و نامعقول می آید هر چند که این یک وصیت نامه شخصی تلقی میشود ولی وصیّت دکتر به همه پیروانش پر واضح بوده است و تا به امروز مسکوت است امروزه پس از حدود سی سال از انقلاب اسلامی بیش از هر زمانی خلاء تدوین ایدئولوژی اسلامی فریاد می زند و معلوم می شود که هیچکس چون دکتر شریعتی بر نیاز امّت اسلامی اشراف و آگاهی نداشت
هر چند که دولت جدید تلاش بسیار می کند تا به اصول انقلاب باز گردد ولی متأسفانه اصلی ترین اصول انقلاب همان تدوین ایدئولوژی انقلاب است که خبری از آن در میان نیست.
در واقع می بایستی بجای اینهمه ستاد ، یک «ستاد اعراف » متشکل از مراجع دینی و اسلام شناسان و عالمان و عارفان و قرآن شناسان و اساتید فلسفه و عرفان اسلامی و مجاهدین آمد که به کار تدوین ایدئولوژی اسلامی بر مبنای کتاب و سنت و عرفان علوی همت می نمود تا این رجعت به انقلاب پدید می اصول و آرمانهای انقلاب دارای مبنای ایدئولو ژیکی باشد و گرنه این اقدام نیز همچون سایر مجاهدتها در نطفه ناکار می شود و عقیم می ماند و یکبار دگر لیبرال دموکراسی غرب کوس انالحق می زند گرایش دولت جدید به افکار و آرای دکتر شریعتی جای بس امید است ولی کافی نیست به هرحال شاهدیم که درمیان نسل جدیدی که نسل انقلاب و نسل شریعتی هستند نیر یکبار دیگر رویکردی هویتی به شریعتی در حال روی دادن است. گویی نسل جوان ما جز در شریعتی احساس هویتی پایدار نمیکند.
دولت مردان و مسئولین فرهنگی نظام بایستی از این رویکرد بهره ای کافی گیرند و این موقعیت یکبار دگر از دست نرود.
زیرا نسل جوان ما دردی جز درد بی هویتی ندارد هر گروهی تلاش دارد تا بگوید که شریعتی مال ماست .
شریعتی ما ل هیچکس و جریانی نیست شریعتی مال اسلام و ایران است و مخصوصاً مال جوانان است. در هیچ نسلی چون امروز جامعه ما محتاج شریعتی نبوده است .
حال که انواع اسلامهای التقاطی و مشرکانه را آزموده ایم و به بن بست رسیدیم یکبار دیگر بیاییم و اسلام ناب شریعتی را بیازمائیم همان اسلامی که فرهنگ انقلاب شد میتواند فرهنگ احیای انقلاب نیز باشد بیاییم حقارتها و حسادتها را کنار بگذاریم و یکبار دیگر به شریعتی اجازه دهیم تا به جامعه باز گردد ولی نه قاچاقی .
هر امری که قاچاق شود فتنه آفرین است و ما چوب این فتنه را در دهه اول انقلاب خورده ایم پس دگر تکرارش نکنیم .
هر آنچه که شریعتی گفت راست از آب در آمد پس بیاییم واقعیت را تصدیق کنیم و راه شریعتی را باز بگذاریم تا وصیتش بدست جوانان این کشور به اجرا درآید . تدوین ایدئو لوژی اسلامی همان تدوین ایدئولوژی جامعه امام زمان است و تنها راه آماده سازی فرهنگ برای این ظهور.
دانلود فایل صوتی مقاله ماجرای وصیت نامه دکتر شریعتی