۱۸۵- همه روایات قدسی ما، همه احادیث عرفانی ما، همه اشعار توحیدی ما به لحاظ منطقی تناقضات آشکارند: بمیرید تا زنده شوید، فنا شوید تا بقا یابید و…. آیا این همه تناقضات در معارف توحیدی از کتاب خدا تا احادیث نبوی و ولوی، هیچ توجیه و حق و حکمت بنیادینی دارد یا اینکه بایستی تا ابد برای بیان این اسرار دست به دامن شعر و استعاره و مثال شویم و اسمش را تقیه بگذاریم و اسرار مگو!؟ خدا خودش اسرارش را بیان کرده است ما حق پوشاندن و انکارش را نداریم!