دردهائی که درمان هستند مقاله 16 خودشناسی طبی
بسیارند امراض و دردها و گرفتاریهائی که وجودشان موجب تسکین یا علاج بسیاری از امراض روانی ما هستند و ما درک نمی کنیم .
این حقیقت را بنده به تجربه درمانی خود همواره شاهد بوده ام و دیده ام که با درمان یک درد یا مشکل لاعلاج ، فرد دچار یک بحران روانی یا عاطفی بزرگ شده و شیرازه زندگیش از هم پاشیده است و آنگاه آرزو می کرده که ای کاش آن بیماری یا گرفتاری هرگز رفع نشده بود .
با یک مثال ساده پزشکی می توان این حقیقت را درک نمود . مثلا تب را یک بیماری می دانند در حالیکه یک درمان طبیعی و خود بخودی بدن انسان جهت پیشگیری یا علاج امراض واقعأ خطرناک است .
و اینست که در پزشکی مدرن داروهای تب بر زمینه پیدایش بسیاری از امراضى مثل صرع یا عفونتهای مزمن هستند که به امراض لاعلاجی ختم می شوند .
اکثر علائمی که در بدن انسان بعنوان بیماری تشخیص داده شده و درمان می شوند در حقیقت واکنش طبیعی تن و روان انسان در مقابل بسیاری از امراض مهلک جسمی و روانی هستند و بخشی از فعالیتهای سیستم ایمنی بدن محسوب می شوند که بواسطه انواع داروها سرکوب شده و زمینه پیدایش امراض مدرن شده اند .
بسیاری از امراض مدرن و لاعلاج فقط محصول مبارزه مصنوعی با این علائم طبیعی هستند مثل ایدز ، سرطانها ، صرع ، وسواس ها ، آلرژیها ، آسم ها ، سکته ها و آنفولانزا های جدید و مرگبار و عقيم شدگی .
آنتی بیوتیک ها ، واکسن ها ، تب برها ، مسکن ها ، آرام بخش ها و امثالهم از جمله علل بسیاری از امراض مدرن هستند .
کتاب دائرةالمعارف عرفانی جلد اول – فلسفه بهداشت و درمان