١٣ –باب دوستی
بدان که دوست اگر دوست است بزرگترین نعمت خدا در حیات دنیاست که کل
نعمات دنیوی جمعاً با آن برابری نمی کند .
واما دوست کیست؟ دوست زنگار زدای دل و جان و روان توست ، آئینه ناطق توست .
و تو را جز برای خودت نمی خواھد و می خواھد که خود خودت باشی و الهی باشی .
از عزت تو عزیز است و از ذلت تو ذلیل است .
خود را از او پنهان مدار که گم می شوی حیا کن از محبتش و بترس از غیرتش .
و خدمتش کن از دل و جان تا تو را نصیحت کند و پاک سازد زیرا کلام دوست طهارت روح است .
اگر چنین کسی یافتی او را برتر از ھمه عزیزانت قرار ده و برتر از جانت .
اگر چنین کسی را یافتی سعادتمند دو جهانی . و اگر نیافتی سعادت واژه ای بی معناست .
و حسرتمندترین انسان کسی است که دوستی یافته و بدلیل قدر نشناسی وی را فروخته
و از دست داده است دوست درب بهشت است و بهشت جز دوستی نیست !
ھیچکس بی دوستی صدیق به بهشت نرفته است و ھیچ کس بی دوستی کذاب به دوزخ نرفته است.
پس انتخاب دوست ، انتخاب سرنوشت ابدی است .
دوست صدیق کسی است که ھمواره تو را بر خودش ترجیح می دھد .
اگر حق این رجحان را نیافتی او را از دست خواھی داد .
دوست صدیق کسی جز دوست خدا نیست .
و ھرکه دوستت را دوست بدارد تو را دوست می دارد .
دوست میزان توست . ھرکه خدای را دوست ندارد نمی تواند تو را دوست بدارد این حجت دوست
شناسی است و دوستی با خدا دست کشیدن از دنیاست برای خدمت به دین خدا و خلق خدا .
پس سراغ دوستی جز اولیای خدا را مگیر که نخواھی یافت الا به ندامت .
و کسی به دوست می رسد که حتی دشمنانش را خیانت نکرده باشد .
کسی به دوست می رسد که به جستجوی دوست بوده باشد در ھمه عمر !
و آدمی در زندگی یا به جستجوی دوست است و یا در جستجوی پول !
و ھرکه ھرچه را بجوید می یابد .
ولی پول و دوست را باھم ھرگز نخواھد یافت . زیرا دوست ، دشمن پول است .