دکتر شریعتی و پیروانش

دکتر شریعتی و پیروانش

 

  • دکتر شریعتی به معنای واقعی کلمه فرھنگبد دوران ما بوده است . 

ھرچند که وی مسلمان شیعه آتشینی بود ولی وسعت و عمق نظر او موجب شد که فراسوی فرقه ھا و مکاتب زمانه قرار گیرد و مبدل به یک مرجع فرھنگی در جهان معاصر اسلام شود . 

وی بدین لحاظ از سلاله عرفان است ولی عارفی چریک از تبار حسن صباح . 

ھمه انسانهای این چنینی باعث و بانی گروھهای فکری کثیر و متناقضی در تاریخ بوده اند که گاه تضاد بین پیروانشان به جنگهای خونین رسیده است . 

و این از وسعت و عظمت فکر انسانهاست و نه از ضعف و انحطاط . 

مثل تضاد بین شیعه و سنی از ھمان صدر اسلام و نیز تضاد بین شیعیان . 

ھمه مکاتب بزرگ و جدی دارای چنین ویژگیهایی ھستند مثل تضاد بین مسلکهای سوسیالیستی در تاریخ جدید جهان . 

به لحاظی فرھنگ مسلط در انقلاب اسلامی ایران فرھنگ دکتر علی شریعتی بوده است که به پیروزی انقلاب انجامید و از ھمان آغاز شاھد کثرت و تناقضات خونین بین پیروان این فرھنگ بوده و ھستیم . 

اندیشه او دارای چند عنصر ذاتی و ویژگی خلاق است که مولد گروھهای مختلفی بوده است : 

انقلابیگری( عشق به دگرگونی) ، عدالت خواھی (سوسیالیزم)، اصالت طلبی ( بازگشت به خویشتن خویش ) ، قران پژوھی ، دیالکتیک، شهادت طلبی و ایثار ، عشق شاعرانه ، آزادیخواھی ، ضدیت با تمدن غرب، ضدیت با ارتجاع و کهنه پرستی، گرایشات پست مدرن ،

عرفان و خود شناسی و نهایتا حق امامت و رھبری روحانی شاید اکثر این عناصر و اندیشه او کم و بیش تا به امروز به بار نشسته و خیر و شرش بارز گردیده باشد ولی متاسفانه به نظر ما کلیدی ترین این عناصر که ھمان عنصری بود که شریعتی را پرورد تا کنون مسکوت و منفعل مانده است و آن عنصر خود شناسی عرفانی است . 

درست به ھمین دلیل از دوران او تا به امروز که لا اقل دو نسل می گذرد جامعه ما موفق به پرورش حتی یک شریعتی دیگر ھم نشده است حال آنکه می بایستی دھها شریعتی داشته باشیم . 

فی المثل حدود یک نسل پس از پیامبر اسلام شاھد ظهور دھها علی وار در مکتب ((صفه)) ھستیم . 

ویا در عصر جدید پس از ظهور مارکس در طی یک نسل چندین ایدئولوگ سوسیالیست رخ نمود . 

ویا ازپس فردریک نیچه چندین فیلسوف بزرگ اگزیستانسیالیست و نهیلیست پدید آمد . 

ھر چند که در سالهای پس از انقلاب بسیاری به تقلید از شریعتی پرداختند ولی ھیچ یک آن گوھره یعنی معرفت نفس را نداشتند و لذا نهایتا باعث تحریف اندیشه و شخصیت شریعتی شدند و جز فتنه نیافریدند و با این تقلید جوانان را بر باد دادن. 

از جمله ویژگیهای شریعتی غیر سیاسی بودن ذات اندیشه و ھویت او بود . 

و متأسفانه این امر را نیز کسی از وی نیاموخت و بلکه بسیاری از این بابت وی را سرزنش نموده و این امر را نشانه نقص اندیشه او تلقی نمودند و حتی اندیشه اش را استعماری خواندند و نهایتا خود به مزدوری استعمار درآمدند . 

ھمه انسانهای خلاق که بانی فرھنگ و بیداری خلایق بوده اند از اھالی معرفت نفس ھستند و شریعتی ازاین نوع بود که رازخود-آموختگی و نبوغ حیرت آور اوست . 

واین ھمان جنبه از اندیشه و ھویت و حیات شریعتی است که نادیده گرفته شده و خود موجب سوء تفاھم ھای عظیمی از اندیشه او گردیده و گمراھیها پدید آورده است . 

بلاغت خارق العاده کلام او نیز مثل ھمه عارفان از ذات خودشناسی اوست . 

ھمه بدعتهای او ازھمین منشا می باشد و ربطی به تحصیلات و تحقیقات آکادمیک ندارد . 

آنکه این حق را درنیافته است شریعتی و افکارش رانیزنشناخته است و به تناقض و گمراھی افتاده است .

دانلود فایل صوتی مقاله دکتر شریعتی و پیروانش

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*
*