۱۹۲- هر انسانی با يادهايش زندگی می كند. همه دقايق روزمره مان در باطنمان به ياد آدمها و وقايع گذشته زندگيمان می گذرد و اينست كه ماهيت واقعی زندگيمان را در همه حال و در آينده رقم می زند. زيرا اين يادها مولد افكار و اقدامات واقعی ما در زندگی هستند و سرنوشت ما را می نويسند. بستگی به اين دارد كه به ياد چه كسانی باشيم و چه وقايعی! يعنی قلوب ما در تصرف چه باشد! زيرا قلوب ما كانون اراده ما هستند. يعنی اراده هركسی مولد ياد كسانی است كه در دلش حضور دارند. حال اگر اين آدمهای مقيم دل، كافر و شقی و ظالم باشند دل را كافر و شقی نموده و اراده را شيطانی می سازند و اگر مؤمن و عارف و دوست خدا باشند دل را ذاكر و الهی می كنند و اراده را دينی می سازند.
۱۹۲- اين هفت مرحله و نوع از ذكر در واقع هفت مرحله و نوع از صلوة هم می باشد همانطور كه مثلاً نوع اولش كه ذكر زبانی اسمای الهی است در نزد عامه مردمان در اقامه صلوة به طور روزمره رخ می دهد زيرا عمده الفاظ نماز، اسماء و صفات خداست كه می تواند به لحاظ باطنی يكی از هفت نوع ذكر را شامل شود كه يا فقط فكری باشد و يا قلبی، روحی و هوئی باشد. و يا حتی فكری هم نباشد و ذكری كاملاً سهوی و ريائی باشد كه فقط به صورت الفاظی بی محتوا بر زبان جاری می شود.
۱۹۲- پس اين هفت نوع و درجه از ذكر دارای ظاهری است و باطنی و حّدی و مطلعی! همانطور كه طبق قول رسول خدا قرآن كه تماماً كتاب ذكر است دارای اين چهار وجه است كه ظاهرش شريعت است و باطنش طريقت است حدّش هم عرفان است و مطلعش هم اشراق و شهود! كه اين چهار وجه وجودی هو (انسان كامل) می باشد!
۱۹۴- فاصله بين از خود تا خدا جز با ذكر طی نمی شود و اين طی طريق از ازل تا ابد است و رسيدن به مقام الساعه كه حضور خداست و قيامت!
۱۹۵- انسان، خدائی است كه از الوهيت خود غافل و غايب و مهجور است. و ذكر تنها راه و رسم فائق آمدن بر اين غفلت انسان از خود می باشد.