مصاحبه ای با یک زندانی سیاسی

مصاحبه ای با یک زندانی سیاسی

مصاحبه ای با یک زندانی سیاسی ۲۶

یک زندانی ابد را که به دلیل فعالیت حزبی و ایدئولوژیکی محکوم شده بود ولی مدتها بود که دیگر کمترین باوری به حزب و ایدئولوژی خود نداشت پرسیدم : اگر از حزب و ایدئولوژی خود که دیگر باورشان نداری توبه کنی و اظهار ندامت نمایی آزاد خواهی شد ولی چرا مقاومت می کنی تا تمام عمرت را در زندان بمانی ؟
ندامت تو از صداقت است و لذا خیانت محسوب نمی شود . چرا با یک تیر دو نشان نمی زنی که هم به حقیقت اعتراف کنی و صداقت خود را آشکار سازی و هم آزاد شوی تا زندگی دیگری را آغاز کنی ؟

پاسخ گفت : من باورهای گذشته ام را به واسطه تفکّر از دست داده ام ولی باورم را به اعتقاد داشتن از دست نداده ام . من به دلیل فکر کردن و باور داشتن و متعهد به اعتقاد خود بودن در زندانم نه به دلیل اعتقاد خاصّ . هر که به باور خود ایمان و عهدی داشته باشد در این دنیا زندانی است . من اگر آزاد هم شوم در بیرون بایستی در خانه خودم و در تن خودم زندانی باشم و زندانبان خویشتن . زیرا دوران اعتقاد و ایمان و عهد به سر رسیده است . حال که به دست جامعه در همه حال بایستی زندانی باشم بهتر است که به هزینه و مسئولیت جامعه در زندان باشم . این به صداقت نزدیکتر است و به آزادی نیز . در زندان این مجال را دارم تا به اعتقادی برتر و درست تر برسم ولی در بیرون بایستی در محاصره و جدال و عداوت مردم جان بکنم تا دست از اعتقادم بردارم . در زندان اعتقادم زنده می ماند و رشد می کند و پیام من نیز واضح تر و بدون دردسر به مردم هم می رسد . زندان محل رشد اعتقادات و نیز رسانه مجانی و سریع اعتقادات است . همه صاحبان اعتقاد و عهد و وفا زندانی اند .

دانلود فایل صوتی مقاله مصاحبه ای با یک زندانی سیاسی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*
*