«فلسفه او»آرامش درحضوردیگران (خودشناسی ارتباطی)مقاله شماره 9
ھر من توئی نیازمند به «او» است تا بتواند مربوط گردد .
در واقع اوی ھر رابطه ای به مثابه خط فاصله «-» بین من – تو است که من را به تو متصل می سازد .
این امر در رابطه زناشوئی شدیدترین نمود را دارد .
اوی ھر رابطه ای به مثابه امام رابطه است که یا امام دین و ھدایت است و یا امام کفر و ضلالت .
البته یک من – توی مومنانه در کمالش جز خداوند ، اوئی (ھو) ندارد من – تو ھای
کافرانه مستمراً نیازمند روابط اجتماعی گسترده ترند و لحظه ای بدون اوئی قادر به تحمل یکدیگر نیستند .
اینان یا باید مهمانی بدھند و یا باید مهمان باشند .
جنون معاشرت ھای فامیلی یا به اصطلاح دوستانه برخاسته از من – تو ھائی است که به واسطه
کفرشان ھیچ رابطه ای ندارند و بدون دیگران لحظه ای یکدیگر را تحمل نمیکنند
که در سالمترین وضعیت می تواند فرزند باشد که درچنین حالتی زباله دان کفر و دروغ رابطه
زناشوئی است که آن فرزند را به انزجار میرساند .
یک اوی خانگی رابطه زناشوئی نیز تلویزیون است که جامعه را به رابطه وارد ساخته و قابل تحمل میسازد .
و در این صورت کافیست که شبی تلویزیون خراب باشد .
این اوھای دروغین به مثابه محلل ھای رابطه اند .
اوی یک رابطه اگر انسان مومن باشد آن دو راھم نزدیک و صمیمی می سازد و دعوت به دین
و اخلاص می کند که اگر تصدیق نکنند به انقراض می روند .
بزرگترین اوھای تاریخ انبیا و اولیای خدا ھستند .
حضرت مسیح می فرماید : برخی می پندارند من فرشته صلح ھستم در حالیکه شمشیری
ھستم که بر رابطه ھا فرود می آیم . ھر که مرا تصدیق کند به وصال می رسد و ھر که
مرا انکارنماید به فراق می کشد . در معنای نهائی اوی ھر رابطه ای یا خداست و یا ابلیس
است : رابطه صادقانه و رابطه دروغین !
✓ برگرفته از کتاب دائرةالمعارف عرفانی _ جلد اول _ فصل سوم _ فلسفه ارتباطات
« اثر استاد علی اکبر خانجانی »