۱۱۱- ممكن است سؤال شود كه مثلاً فلان رهبر انقلابی و آزاديخواه كه دم از كمونيزم مي زند چگونه ممكن است حامل روح و ذكری باشد كه قلوب مردمانش را به ياد خدا زنده كند در حالي كه چه بسا حتّی كلمه خدا را هم بزبان نمی آورد مثل فيدل كاسترو كه به تنهايی پدر و باعث دهها انقلاب در جهان بوده است و به آنان ياری رسانده است در حالی كه خود رهبر يكي از فقيرترين و كوچكترين كشورهای جهان است كه در زير پای آمريكا قرار گرفته است و بيش از هزار سوء قصد را از سر گذرانيده است؟
آيا همين ويژگی هايی كه بر شمرديم بيانگر و ياد آور عظمت و رحمت خداوند نيست كه از وجود اين فرد رخ نموده است. به همين دليل است كه بسياري از مردمان آمريكای لاتين او را رجعت مسيح می دانند. اين را بدان كه پديد آمدن ياد خدا در قلوب كافيست كه بواسطه نزول فقط يكی از اسمايش باشد مثل رحمت و عدالت. ولی جالب اينكه كاسترو فقط پس از بازنشستگيش بود كه در نزد برخی از دوستان و خبرنگاران اعلان كرد كه او هميشه يك مؤمن خداپرست بوده است و از نظر او اگر بخواهد نام مذهبی را بر خود نهد اسلام شيعه است. اين امر بيانی از تقيّه می باشد كه از اركان مذهب اماميّه است. اين را بدان كه هيچ انسان مهربان و عادل و از خود گذشته ای نمی تواند كه مؤمنی خداپرست نباشد. عرب زدگی حاكم بر جهان اسلام و تشيع موجب شده كه عظمت جهانی دين محمّد ناديده گرفته شود كه اين ظلمی بزرگ در حق خدا و رسول اوست. متفكران و رهبران جوامع اسلامی بايستی بياموزند كه هر فرد حق طلبی در جهان را به زير چتر اسلام آورند و از آنان حمايت كنند. نه اينكه حتی متفكران خودشان را تكفير و تعزير كنند و به سمت دشمنان اسلام بفرستند.