۳۱۱- آنکه در عصمت فراق می آید یا خداست و یا فرستاده ای از جانب او. یعنی یا الله است یا هو!
۳۱۲- همانطور که بارها نشان داده ایم «هو» در قرآن کریم همان امام حیّ است: نیست خدانی جز او! قرآن- و عجبا که مفسر عارفی چون علامه طباطبانی نام هونی خداوند در قرآن را یک تفسیر خاشعانه و ادبی می خواند که گونی خداوند خودش را در رابطه با رسولش بجای اينکه من (انا) بخواند «هو» می خواند که اين تواضع خدا در قبال رسول است؟؟!! (کتاب مهر تابان) – آخر کدام آدم عاقلی از روبرو با کسی سخن می کند و «من» را «او» می نامد و بجای اينکه بگوید: من می گویم من می خورم من می دانم بگوید: او می گوید او می خورد و او می داند…! بحق چیزهای نشنیده! این به مالیخولیا بیشتر شباهت دارد تا به تواضع!
۳۱۳- «…آنانکه ملاقات ما را امید ندارند می گویند قرآنی غیر از اين بیاور و یا تبدیلش کن…» یونس۱۵- تمام بدبختی مسلمین و خاصه شیعیان اینست که ملاقات با خدا در حیات دنیا را باور ندارند و این عین ناباوری به اصل و حق امامت است زیرا خدا از وجود امام رخ می نماید. و شاهدیم که فلسفه پرستان شیعی بمراتب شدیدترند در انکار لقاءالله و حق امامت به شیوه ای بسی مکّارانه و لطیف و حتی عارف مشربانه.