نظم و انضباط بعنوان اساس عدالت
خودشناسی اخلاقی مقاله شماره 2
به زعم علی (ع) عدالت عبارت است از ھر چیزی را سر جای خودش قرار دادن .
این تعریف از عدالت درنخستین مفهومش عین نظم و نزاکت و نظافت و آرام و قرار در زندگیست.
مثلاً در خانه ای که برای پیدا کردن ھر چیزی بایستی ساعتی جستجو نمود بدون شک روابط اھالی آن خانه نیز دچار اختلال و تشنج شده و چه بسا به زور و تهمت و ستم می انجامد .
این قانون در کل جامعه کلان از ھر حیث اقتصادی و قضایی و فرھنگی و شرعی نیز مصداق دارد .
در خانه ای که تفاوتی چندان بین آشپزخانه و اطاق خواب و توالت و میهمان خانه وجود ندارد
و ھر شی ای می تواند ھر جائی قرار گیرد ھیچ یک از افراد آن خانه نیز دارای ھویت و وظایف
مشخص نیستند و آن خانه دچار سوء مدیریت و ھرج و مرج و تجاوز و ستم است و در آن عدالت
و تعادلی موجود نیست .
یا مثلاً در جامعه ای که ھر کسی می توان ھر کاره ای باشد و ھیچکس سر جای خودش نیست
نه قانونی اجرا میشود و نه عدالتی وجود دارد .
ابتدایی ترین و اساسی ترین تمرین عدالت در خانه آغاز می شود و آن نظم و انضباط در اشیاء خانه وتقسیم کار واضح بین افراد می باشد .
کسانی که دریک خانه بی نظم و کثیف و بی قانون زیست می کنند در جامعه نیز آدم ھای ستمگر و ستم برند .
ھر شی ای باید کار خاص خودش را داشته باشد و ھر فردی باید دارای وظیفه معین باشد . این اساس عدالت است .
لا ابالیگری اساس ستمگری است .
✓ برگرفته از کتاب دائرةالمعارف عرفانی _ جلد اول _ فصل دوم _ فلسفه تعلیم و تربیت
« اثر استاد علی اکبر خانجانی »