دانلود کنید: دائره المشارق و المغارب ربوبی “دیالکتیکهای
۶- نور و ظلمت (۲)
“خداوند نور زمین و آسمانھاست… و چون بخواھد کسی را ھدایت کند نور علی نور است…” قرآن- پس چون تجلی کند بر کسی که خواھد ھدایتش فرماید نورالنور یا نورعلی نور می شود یعنی نوری که از زمین و آسمانھا برمی تابد زیرا خود زمین و آسمانھا نور است. و این نورالنور جمال محمدی- علوی- فاطمی است. یعنی چون نور زمین و آسمانھا بر این منشور بتابد بازتابش به جمالی است که موجب ھدایت انسان بسوی اوست و این جمال یک انسان نوری است که به ذات حق ملحق شده است که اگر مؤنث باشد فاطمی است و اگر مذکر باشد علوی است! و این حقیقتی شھودی و تجربی است و نه فلسفی و نظری و روائی!
پس وجود، نور است که چون به جمال متجلی و آشکار گردد انسانی است پس کل جھان ھستی سراسر انسانی است. و اینست که ھرچه در زمین و آسمانھاست در وجود امامی آشکار ارزیابی می شود. قرآن- که این امام آشکار ھمان انسان نوری است که انسان کامل الھی است. و چنین انسانی یک موجود کاملاً “ھوئی” است که اگر “منی” شود ظلمانی و عدمی می شود آنھم عدم ضد وجود و ظلمت ضد نور! ولی بدان که “ظلمت ھرگز مجال وجود نمی یابد.” (انجیل)-
ظلمت فقط در توھم انسان منی است ھمانطور دوزخ که حاصل این ظلمات است که در جان می سوزد و این نور جان است که ظلمت را می سوزاند تا جان را از انھدام برھاند! “آنانکه نفس خود را به اسم خدا می پرستند مشرکانند و شرک
ظلم عظیم (ظلمت عظیم) است و خداوند آنرا نمی بخشد و عذاب می کند.” قرآن کریم-
که این عذاب ھمان سوختن است. و این نور است که ظلمت منیّت را می سوزاند و عدم پرستی را خنثی می سازد.