ھی و ھو ِ مشرقیان قلمرو “ھی” وجودند و مؤنث مسلک و لذا خدایشان ھم مادینه است ھمچون کریشنا و شینتو! و دانی که “ھی” ضمیر مؤنث پروردگار عالمیان در کتاب اوست و کلمة الله ھی العلیا! و نیز ظھور جمال ھمه اسمای الھی ھم به ضمیر ھی آمده است در کتابش! و مغربیان قلمرو “ھا”ی وجودند که ضمیر خنثی و بینابینی است که نه مذکر است و نه مؤنث و یا ھم مذکر است و ھم مؤنث! و جھان میانه که قلمرو ظھور مذاھب سامی و ابراھیمی است قلمرو ھوی وجود است و لذا اسم ذات خدای این جھان اھو و یا ھو و ھو است. که ضمیر مذّکر است و لذا این قلمرو اقتدار و ولایت مذکر و مردان است و یا زنانی مرد وار! ھمانطور که جھان غرب عرصه ظھور “ھا”ی وجود است که در آن زن و مرد ھمسان گشته اند و بلکه زنان بسوی مردواری و مردان ھم بسوی زن صفتی می روند زیرا “ھا” ضمیر بینابینی و خنثی است.
و مشرق زمین قلمرو حاکمیت صفت مؤنث و ھی است. پس در جھان ھی ھا ھو زیست می کنیم که مظھر سه گانه ذات غیب ازلی پروردگار است و ھمه ھیاھوھا ناشی از تعامل و تقابل این سه مظھر است: پدر- مادر- فرزند! والد- والده- ولد! و در آخرالزمان که غایت و کمال ظھور و لذا قلمرو ظھور احدی است نسل ھائی پدید می آیند که ھائی ھستند که نه مذکر و نه مؤنث ھستند و سنتزی از ھر دو! و در این عرصه ظھور احدی آنکه تسبیح و شنا و فنا نداند در التقاط و اختلاط بین ھی و ھو ھلاک و تباه می شود که این تباھی در ظھور ھمجنس گرائی ھا و دو جنسیتی ھا آشکار است. و جز در وجود امامی ّحی تسبیح نتوان کرد و یگانه نتوان شد که مظھر یگانه ھی ھا ھو می باشد!