نفی اثبات و اثبات نفی (خودشناسی دینی) مقاله 14
وقتی می گوئیم فلان چیز یا فلان نوع از فرهنگ ، دوزخی است بدان معنا نیست که باید نابود شود .
مگر می شود که دوزخ را نابود کرد . ما حق دوزخ را هم نشان می دهیم .
برای انسان اهل كفر جائی جز دوزخ برای ادامه حیات نیست. برای او بهشت عرصه نابود شدن است .
همانطور که مثلا یک آدم کافرکیش اگر بیماری و بدهکاری و نگرانی و هزار دغدغه نداشته باشد و در آرامش و سلامت باشد همه اطرافیانش را هلاک می کند .
اینها غل و زنجیرهائی بر دست و پای كفر هستند تا انسان امکان ادامه بقا و نیز مهلت توبه داشته باشد . کافر بي عذاب ، دشمن جان خویش است.
بنابراین ما با دانش و فنون و دموکراسی و لیبرالیزم و رایانه و بمب اتمی و … سر جنگ نداریم حتی با ایدز .
« آنچه که هست دلالت دارد بر آنچه که نیست » على (ع) – همانطور که آنچه نیست دلالت دارد بر آنچه که هست .
ما بیانگر فلسفه بود نبود هستیم .
دین ومعارف دینی هنگامی قابل اجرا و ناجی بشر است که بواسطة معرفت و انتخاب و شوق کافی باشد و گرنه اکراه در دین جز تباهی نمی آفریند .
و بیشترین لطمه را بر دین وارد می سازد و معرفت را بدنام می کند .
بنابراین ما در قلمرو دین ومعرفت جز راه آزادي انتخاب و اختیاری عارفانه هیچ راه دیگری را پیشنهاد نمی کنیم .
زیرا آزادی فقط برای دین و اهل دين است ، که نجات بخش می باشد .
آزادی حتی برای اهالي كفر هم نهایتأ نجات بخش است زیرا آنان را بسرعت و به اراده خودشان با تمامیت آرمان خودشان به بن بست می رساند و لذا امکان توبة خالصانه ممکن می شود .
بنابراین آزادی در هر حال نهایتا در خدمت دین و رشد بشر است. نقد ما بر آزادی کافرانه هم در خدمت آگاهی بخشیدن است تا قبل از رسیدن به درک اسفل که هیچ راه بازگشتن نیست امکان توبه پدید آید و آدمی ندیده ها و نکرده هایش را در قلمرو معرفت نفس پیشاپیش ببيند و تجربه کند و دست بکشد .
آدمی فقط در قلمرو خودشناسی می تواند همه طبقات دوزخ را بدون ورود بر آن درک و تجربه کند و بر آن وارد نشود و از وسوسه های دوزخ دست بکشد .
نقد ما بر تمدن و فرآورده هایش ، به منظور پیشگیری از هلاکت آن و اهالی آن است و نه نابودی آن.
معرفت نفس قلمرو صلح با جهان و جهانیان است و ما با کل جهان و اهلش از هر فرقه و اعتقاد و طبقه ای در صلح هستیم و همه را به صلح دعوت می کنیم ، صلحی عارفانه و نه تاجرانه .