فلسفه نذر و نیاز
نذر کردن ، صدقه و انفاق و خیرات در همه مذاهب جهان حضور داشته و از ارکان عبادی دین است و صورت مادی تقوا و عبودیت محسوب می شود و دارای دو نوع و ماهیت می باشد که برخاسته از دو نگاه و نیّت است : برای رضای خدا و برای رضای خود!
ولی عموم صدقات و انفاق های بشر بر نوعی معامله با خدا استوار است . آدمی چیز اندکی می دهد و در مقابل ، چیز بسیار بزرگی از خدا می خواهد . بنابراین نذری که فقط بر اساس محبّت به خدا و رضای او باشد و هیچ تمنائی لااقل دنیوی مطالبه نشود البته بسیار نادر است .
در واقع در این حالت هم انسانِ انفاق کننده از خداوند طلب امری معنوی می کند مثل محبّت خدا، معرفت ، ایمان برتر و یا بهشت اخروی . و این یک معامله برتر است که انسان از مادّه ای دست می شوید تا به معنائی برسد .
و یا نقدی را می بخشد برای یک نسیۀ اخروی و ابدی . امر فناشونده ای را پیشاپیش می دهد تا به امر پایداری نائل آید . ولی اکثر مردم با خداوند معامله ای کاملاً مادی و دنیوی می کنند .
صدقه ای می دهند تا به بیشتر از آن دست یابند و یا برای سلامتی و نجات زندگی خود و یا عزیزان خود مبادرت به نذر و صدقه می کنند . که این هم معاملۀ دنیوی می باشد .
ولی عالیترین نذر همانا بقصد طلب محبّت و رضای خداست و حتّی نه بهشت اخروی . نذرها بعنوان نوعی عبادت شامل همان تقسیم بندی سۀ گانه علی (ع) می باشد : از ترس عذاب ، به امید بهشت ، و برای رضای خدا ولی برای مؤمنین و داعیان ایمان نذورات نوع اوّل نه معقول است و نه مقبول .
هر چند که خداوند به همۀ این انواع نذرها کمابیش به بشر پاسخ داده است وگرنه این سنّت در میان بشر از بین می رفت .
مؤمن بایستی فقط به نیّت رضا و محبّت الهی انفاق کند آنهم از دوست داشتنی ترین چیزهای زندگیش و نه از اضافات خود .
ولی در میان عامّۀ مردم اکثر نذورات بر اساس مطالبات دنیوی از خداست و چه بسا ماست ریختۀ خود را نذر می کنند که این مسئله نه تنها انفاق محسوب نمی شود بلکه عین نفاق و مکر با خدا و کلاه بر سر او نهادن است و البته به مکر الهی دچار می شوند و موجب رسوائی و عذاب است .
در قرآن کریم اشاره به گروهی از داعیان دین و ایمان شده است که بجای اطاعت از رسول و اولیای دینی به صدقات و خیرات و آبادی مساجد و نمازهای مستحبی و امثالهم روی می کنند که این نیز مکر دیگری با خداست و خداوند این جماعت را وعده به عذاب نموده است . مال حرام کسب می کنند و ته سفرۀ حرام خود را صدقه می دهند .
بهرحال اگر نذر کردن از انواع حیله گرانه و منافقانه نباشد یکی از روش های بدیهی خداشناسی است و انسان می تواند در حیات مادی خودش وجود خداوند و وعده های او را درک و تجربه و امتحان نماید و گام به گام در این راه خالصانه تر عمل کند و به نذر دوست داشتنی ترین چیزهایش بپردازد و جز رضای الهی را منظور نداشته باشد .
نذر در مقابل نیاز است و هر چه که نیازی معنوی تر باشد آن نذر هم به اجابت نزدیکتر است همانطور که به روایت از رسول اکرم (ص) آمده است که نیاز به معرفت سریعترین و حتمی ترین نوع نیاز و دعا می باشد و نیز اینکه فقط دعاهای خالصانه اجابت می شوند . اخلاص در دعا همان میزان خلوص نیاز است .
در قرآن نیز آیۀ مشهور دعا بیانگر اخلاص در دعاست که اجابتش را کاملاً تضمین کرده است : ادعونی استجب لکم ! یعنی مرا بخواهید تا شما را اجابت کنم . یعنی مرا دعوت کنید تا بیایم !
این معنای سریع و تحت الّفظی آیه است بی هیچ تفسیر و تحریفی ! این آیه شامل حال نذورات هم میشود زیرا نذر کردن بخصوص ادای نذر قبل از اجابت ، میزان و محکی مادی برای صدق نیاز می باشد .
صدقه بمعنای تصدیق یک نیاز است . وقتی انسانی برای نیازی قبل از اجابتش انفاق می کند پس در آن نیازش تردیدی ندارد و این انفاق یا نذر به معنای مهر تأیید نیاز می باشد .
نذر کردن و انفاق و صدقه نمودن به نیّت رشد و تعالی معنوی ، متأسفانه در فرهنگ اسلامی ما هیچ جائی ندارد و از قلم افتاده و از زبان کسی تبلیغ و معرفی نمی شود . آیا براستی کسی هم برای تعالی معرفت و اخلاص در دین و یقین در ایمان و محبّت خدا نسبت بخودش نذر می کند و انفاق می نماید ؟
ولی عالیترین دعا و نذر و انفاق همان است که خداوند در کتابش پیش روی ما نهاده است . و آن اینکه او را به خانۀ دل خود دعوت کنیم . این دعا بی شک اجابت می شود و این غایت و کمال هر دعا و ادعائی می باشد .