۱۱_ فلسفه بلاغت
فلسفه بلاغت مقاله ۱۱ خودشناسی هنری
بلاغت سخن به معنای قدرت رسانایی آن و قدرت نفوذ در مخاطب و تحریک او بسوی اجرای حق آن سخن است در درجات گوناگون بلاغت .
لذا میتوان گفت که انبیاء و عرفای تاریخ از بیشترین قدرت بلاغت برخوردار بوده اند زیرا توانسته اند هم در عصر خود و هم در گذر تاریخ به طور غیر مستقیم گروههای بشری را جذب سخن خود نموده و مولد فرهنـگ و باور و آئین و سنت ویژهای باشند .
به لحاظی کل تمدن و فرهنگ بشر محصول قدرت بلاغت مردان حق است در زمینه های گوناگون .
و اما بلاغت نه یک دانایی ویژه است و نه علم و فن و هنری که قابل اکتساب از دیگران باشد.
بلاغت در یک کلام حاصل قدرت صدق اهل سخن است: صدق گفتار با رفتار !
صدق ظاهر و باطن ! صدق ادعا و عمل! پیامبر اکرم بالغ ترین سخنگوی تاریخ بشر می فرماید: اثر کلام عالم بی عمل (ناصادق) بر مخاطبان مثل آب باران بر سنگ خاراست .
میزان بلاغت همان قدرت استدلال نیست بلکه قدرت استدلال خود معلول صدق سخن است.
استدلال به خودی خود هیچ بلاغتی ندارد اگر علی (ع) را سلطان بلاغت و کتابش را نهج البلاغه نامیده اند به دلیل اتحاد وجود اوست که همان توافق و تصدیق افکار و گفتار و رفتار با همدیگر است.
سخن گفتن مثل پرتاب تیر از کمان است بسوى قلب مخاطب .
حال اگر همه قوای وجودی یک تیر انداز متمرکز نباشد قادر به هدف نیست این سخن که « آنچه که از دل برآید بر دل نشیند » راز بلاغت است .
سخنی که از دل برآید یک سخن ایمانی و از یقین است ويقين سخن حاصل تجربه عمل سخنگو درباره گفتار خویش است.
کسی که به ادعای خود عمل کرده است و حاصلش را به عینه دیده است به آن ایمان آورده و تمام وجودش در گرو آن سخن است و لذا با دل و جانش آن سخن را بر زبان میراند و بر دل و جان مخاطب مینشیند.
میزان بلاغت همان میزان صدق سخن است و صدق سخن معلول صدق سخنگو است و لذا سخن واحد از زبان دو نفر دارای دو اثر متفاوت است.
دانلود فایل صوتی مقاله فلسفه بلاغت