۱۷- وقتی ذات وجود را مورد سئوال قرار می دهیم دقیقاً وجود خدا را مد نظر داریم که از کی و کجا و چگونه بوده است و چرا. پس یکایک این چهار رکن وجود را مورد بررسی قرار می دهیم که این هر چهار رکن وجود کاملاً انسانی است زیرا هیچ موجودی غیر از آدمی، نه کی و کجا را می فهمد و نه با چگونگی و چرائی سر و کار دارد. پس وجود یک مسئله کاملاً انسانی است همانطور که خدا. و به هیچ وجه نمی توان وجود و خدا را دو مقوله دانست و در حقیقت خدا نام انسانی وجود است، وجودی جاودانه، همچون انسانی جاودانه و کامل. زیرا خدا در روح آدمی همان انسان کامل و انسان آرمانی است، انسان بایستی. و خدا نیز از طریق پیامبران و کتابهایش از انسان همین را خواسته است که چون او شوند و عجیب است که این نیاز آرمانی هر انسانی چگونه از زبان پیامبران به نطق آمده است. و در حقیقت پیامبران الهی به مثابه سخنگویان وجدان بشری هستند و لذا مردمانی که هنوز دارای چنین وجدانی نیستند یعنی وجوددان ندارند با پیامبران به جدال و انکار برمی خیزند و در حقیقت پیامبران و اولیای الهی نهایتاً اجابت کنندگان همین چهار مسئله وجودند که آیا وجود از کجا و کی و چگونه و چرا هست. و لذا تعریف و توصیف وجود خداوند در قرآن کریم چیزی جز شرح وجود نیست، شرح انسان بایستی.