۲_مصاحبه ای با دکترعلی اکبر خانجانی »
س: آیا شما با علم و پیشرفتهای تکنولوژیکی مخالف هستید ؟
ج : من ماهیت هر چیزی را نشان می دهم و اگر در ماهیت چیزی ، شرّی مشاهده شد من با آن شر مخالف نیستم
بلکه هشدار میدهم زیرا شرّ صورت دیگر خیر است من شاهد و ناظر و نشان دهنده هستم نه قاضی.
س: وبلاگ شما اساساً بدبین و مأیوس و گزنده و تلخ است ، چرا؟
ج: همه خوش بین و امیدوار و بذله گو هستند بگذار یکی هم به گونه ای دگر ببیند و بگوید تا تعادلی پدید آید
س:دین شما چیست ؟
ج: من پیرو دین خدا هستم و اگر عموماً از اسلام و تشیّع سخن میگویم بدان دلیل است که از این درب بر دین خدا وارد شده ام همانطور که زبان من فارسی است و از درب این زبان بر جهان منطق وارد شده ام .
س: شما دانش خود را از چه مکتب و فلسفه و یا استادی فرا گرفته اید؟
ج : در این باره در یک زندگینامه کوتاه در همین وبلاگ سخن گفته ام ، از مکتب معرفت نفس.
س:وبلاگ شما با توجه به وسعت و عمق مطالب و تلاش شما ، مخاطبین اندکی دارد، چرا؟
ج: اولاً اینکه فقط سه ماه از آغاز کارمان میگذرد و هیچ تبلیغ هم نشده ایم. و ثانیاً اگر هیچ مخاطب و بیننده ای هم نداشته باشیم باز هم انجام وظیفه میکنیم و با خودمان حرف می زنیم در ملاء عام .
س: زمزمه میشود که شما جادوگرید
ج : این جادوی صدق و معرفت نفس و ایمان است.
س : چگونه بیماران لاعلاج را درمان می کنید ؟
ج : به روش همدردی و همدلی و بواسطه همان جادو .
س : آیا همه بیماران را شفا می دهید؟
ج: صادقان و کافران منکر را . دسته اول بواسطه صدقشان شفا می یابند و دسته دوم اگر از کفر خود توبه
نکنند دوباره به همان مرض یا مرض بدتر مبتلا میشوند و این از اراده بنده کاملاً خارج است.
س:مقالات شما تقریباً همه رشته های علمی و تخصصی را در بر می گیرد. این چگونه است ؟
ج : هر که خود را شناخت همه چیز را شناخت
س: آیا شما مرید هم دارید؟
ج : من خودم در همه عمرم مریدی صدها نفر را نموده.ام من بهترین مرید این دورانم هر کسی هم فکر کرده که مرید من بوده است خودش بهتر می داند که دروغ می گوید البته اگر دیوانه نباشد .
س: آیا شما از زندگی راضی هستید در حالیکه نه هیچ دنیایی دارید و نه منصب و شهرت .
ج: من فکر میکنم که یکی از راضی ترین آدمهای روی زمین باشم .
س :آیا خود شما هرگز بیمار شده اید ؟
ج: من یک بیمار مادرزاد هستم و از بیماری خود نیز با تمام وجود ممنونم و هرگز به طبیبی هم رجوع نکرده
ام .
س:با اینکه هیچیک از حدود هفتاد جلد کتابهای شما منتشر نشده است هنوز هم شبانه روز می نویسید . چرا؟
ج : اول اینکه من در درجه اول خودم هرگز قلباً مشتاق انتشار آثارم نبوده.ام دوم اینکه نوشتن برای من مثل نفس کشیدن است و بدون آن میمیرم من مینویسم پس هستم. من قلم خدا هستم.
س:چند سال است که شب زنده دار هستید؟
ج: از پنج سالگی تاکنون .
س: آدمها یا شما را شدیداً دوست دارند و یا شدیداً نفرت دارند. چرا؟
ج : هیچکس نمیتواند مرا دوست نداشته باشد زیرا من همه را دوست دارم منتهی برخی از دور و برخی از
نزدیک تاب تحمل مرا دارند .
س: چرا اکثر آدمها در رابطهٔ شما به سرعت احساس ناجیگری مییابند و کوس انالحق می زنند ؟ جزيرا من نظر بر ذات و حق وجودشان دارم و خدای هر کسی را مخاطب میسازم و او را به خدایش متصل می کنم .
س: نظر شما دربارهٔ سلسله های درویشی چیست؟
ج: رهبران اکثر این سلسله ها را از نزدیک درک کرده.ام من هنوز درویشی ندیده ام .
س: آیا شما درویش هستید؟
ج: من درویش نیستم ولی کسی در من است که درویش است.
س: آیا بنظر شما مهدی موعود یا مسیح موعود واقعیت دارد؟
ج: آری . ولی نه در آسمانها و نه در چاه. بلکه مثل یک آدم عادی در میان مردم زندگی می کند ولی فقط انگشت شماری او را درک و تصدیق می.کنند هر گاه تعدادشان به سیصد و اندی رسید ظهور جهانی می یابد .
س آیا شما این موعود را هرگز در بیداری دیدار کرده اید؟
ج: آری . من حتی خدا را هم نادیده نپرستیده ام .
س: آیا هدف شما از این وبلاگ چیست ؟
ج : آماده سازی برای ظهور ناجی آخرالزمان
س: در یک کلام ، بنظر شما امروزه تعریف کافر و مؤمن چیست ؟
ج: مؤمن کسی است که در درجات به زنده بودن امام یا ناجی آخرالزمان به عنوان تجلی حق، یقین دارد و شبانه روز در انتظار دیدار یا ظهور اوست و در این راستا از پای نمی نشیند غیر از این کافر است متعلق به هر مذهب و مسلکی . این حداقل ایمان است
س: نام مذهب شما چیست ؟
ج: امامیه . به معنای باور به تجلّی پروردگار در یک انسان .
دانلود فایل صوتی مقاله مصاحبه ای با دکتر علی اکبر خانجانی