۴_چرا اینقدر رکیک می نویسم؟
برخی به ما انتقاد دارند که چرا رکیک و خارج از آداب مینویسیم.
پاسخ ما این است که اولاً حقایق همواره چاره ایی جز رک بودن ندارند و
رکیک شدن از رک بودن است و همه آثار ماندگار جهان معرفت کمابیش اینگونه اند .
حکایات مثنوی مولوی یک نمونه مشهور و جهانی است.
و دوم اینکه در عصر رسوخ ماهواره ها و پورنوگرافی در اعماق خانواده ها دیگر عصر ادبیات ملوس و تعارفی سپری گشته و نمی تواند در خدمت بیان حق باشد .
و ثالثاً اینکه در عصر کرختی اعصاب و روان و پوچی اندیشه ها رک گویی و رکیک نویسی نوعی داروی ضد بیهوشی است.
علاوه بر این رسالت قلم ما اندکی بیشتر از درس و مشق مدرسه است برای خود ما نیز این نوع سخن گفتن تلخ تر است و دشمنان حقیقت را بدست خود بر ضد خود مسلح می کنیم و خود را سپر بلای حق میسازیم.
به هر حال منطق عرفانی به مانند جراحی و تشریح قلب و مغز و وجدان می باشد و
لذا اندکی بی حیا مینماید مگر اینکه در خدمت عشق به حقیقت و اشاعه تقوا باشد .
در فاحشه خانه جهان نمی توان جانماز آب کشید.