شکارچی دل (پاسخ به یک نامه)

۱۵_  شکارچی دل (پاسخ به یک نامه )
سلام.


نمی دانم شما را چه بنامم: استاد ، دکتر ، مرشد ، دوست … و یا حتی دشمن !؟

واقعیت اینست که هیچکس با مطالعه مقاله ای از شما دیگر امکان فراموش کردن و انکار شما را ندارد. گوئی که شکارچی دل هستید.

آنچه را که نشان می دهید آنقدر بدیهی است که هرگز نمیتوان از آن گذشت . حالا یا آنرا تصدیق می کنیم و یا تکذیب .

ولی اگر تکذیب کنیم به ناگاه با خودمان دچار تضاد و درگیری شده ایم و گوئی به جان خود افتاده ایم پس بهتر است تصدیق کنیم شعار سایت شما (تصدیق کنید تا نجات یابید ) یک واقعیت است .

حقایقی را که بیان میکنید از یک لحاظ اصلاً چیز تازه ای نیست و گوئی خودمان هم می ایم . ولی آدم بخودش میگوید که چرا خودم تا به حال متوجه نشده بودم و به زبان نیاورده بودم .

شما فقط توضیح واضحات می کنید و این به نوعی معجزه می ماند. شما اصلاً هیچ کشف تازه ای نمی کنید بلکه آنچه را که می بینید به ما هم نشان می دهید .

ولی به گونه ای نشان می دهید که دیگر نمی توان از یادش برد . شما وجدان ناخودآگاه ما را بیدار میکنید همین و بس .

من تا مدتها با شما مبارزه کردم و دیدم دارم دیوانه می شوم و به ناگاه نیروئی یافتم تا شما را تصدیق کنم و اینک خود را در روشنائی و آرامش می یابم و براستی احساس نجات و رستگاری دارم هیچکس نمیتواند با حقایق مقالات شما جدال کند الا اینکه به جان خودش می افتد .

سایت شما آئینه گردان وجدان به خواب رفته ماست. وقتی بیدار میشویم به جدال با شما بر می آئیم تا دوباره بخوابیم ولی دیگر امکان ندارد.

دانلود فایل صوتی مقاله شکارچی دل

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*
*