🔸 جمال و کمال ( آدم و حوا ) راز جنگ بی پا یان زناشوئی
مقاله 3 خودشناسی جنسی
حوا به مثابه باطن آدم است یعنی صورت معنای اوست. این واقعه در راز خلقت آدم در قرآن کریم مذکور است .
و آدم به مثابه کمال و معنای غیبی حوا است . این دو به مثابه صورت و سیرت وجود انسان ھستند .
حوا بدون آدم یک صورت محض است بی ھیچ معنا و کمال و صفتی .
آدم بدون حوا نیز یک معنای محض است که در جستجوی ظرف وجود خویشتن است تا در آن قرار گیرد .
حوا ظرف قرار آدم است و آدم ھم معنای فرار حواست. این ھمان داستان نیاز و عشق آدم و حوا به یکدیگر است.
مرد معنای وجود است و زن ھم مادۀ آن . معنا بر ماده وارد می شود و این وجود کامل می گردد.
و اما راز این ورود و حلول معنا در ماده ھمان ماجرای عشق آدم به حواست ، عشق کمال به جمال .
ھر چه که این کمال بیشتر باشدقدرت نفوذ بیشتری را در جمال دارد و عشق عمیقتری رخ می دھد .
این عشق ھمان عشق به جمال است . پس جمال ھمان مدخل ورود معنا و کمال مرد است در زن .
ھمانطور که در وصال جنسی نیز چنین واقعه ای رخ میدھد .
ولی اگر این ورود جنسی مرد بر زن بواسطه عشق بر جمال ( صورت ) نباشد و مرد نتوانسته باشد
بر جمال زن وارد شود این رابطه نامشروع و یا زنا محسوب می شود و یا به هرحال رابطه ای ناقص
ورنجور با اکراه و ریا خواھد بود و وصالی رخ نخواھد نمود . و اما زن نیز بایستی امکان این ورود و
وصال را برای ھمسرش فراھم آورد و این ھمان مسئله «تمکین»است که در قلمرو معنویّت ھمان پذیرش
ولایت مرد می باشد و درب های ورود وجود خویش را بر غیر از ھمسرش بستن .
زیرا بر یک زن بیش از یک مرد وارد نمی تواند شد . در اینجا سخن بر سر حفظ حجاب و عفّت زن
است که ھیچ مرد دیگری را برجمال خود راه ندھد .
مصداق این سخن حافظ است که : « زلف بر باد مده تا ندھی بر بادم ناز بنیاد مکن تا نکنی بنیادم »
زنی که زیبائی ھای وجودش را بر غیر از ھمسرش ممنوع می سازد و دربهای ورود وجودش (فروج )
را بر نامحرمان مسدود می سازد و جز از امر و معنا و کمال و صفات ھمسرش پیروی نمی کند می تواند
وصالی سالم و خلاّق را ممکن سازد(تمکین ) و در غیر این صورت این رابطه در عذاب است و دچار انواع
و درجات طلاق می گردد در حین زناشوئی .
که این وضعیت اگر ھم به طلاق منجر نشود به انواع فسق و مفاسد اخلاقی و جنسی میرسد .
عناصر و مناطق زیبای وجود زن ھمان دربهای ورود مردان بر اوست که در قرآن کریم موسوم به
« فروج » (دربها ) است که زنان بایستی این دربها را بر نامحرمان مسدود نمایند.
این زیبائی ها شامل صورت و ھمه اعضای بدن از جمله نگاه و کلام و رفتار و اطوار می باشد
که نھایتاً به ارگان جنسی ختم می شوند .
زنی که این دربها را بر نامحرمان باز می گذارد در رابطه جنسی و عاطفی و رفتاری و کلامی با
شوھرش دچار درگیری و تناقض و جدال می شود و این همان جنگ بی پایان زناشویی است که به هلاکت می انجامد .
پس آنچه که از حفظ حجاب و عفت اساسی تر است ، رویکرد به شوهر و تمکین جنسی می باشد .
بنابر این عشوه و جلوه گری های زن در رابطه با ما محرمان علت العلل همه سوءتفاهمات و
تضاد های فکری و عاطفی و جنسی و زناشویی میباشد .
چنین زنی حتی در عادی ترین امور زندگی با شوهرش دچار درگیری است و به مردش امکان ورود
نمی دهد و نمی تواند بدهد که غایت این جدال در رابطه جنسی خودنمایی می کند .
زنی که جمال و جذابیت های خود را در خانه بر شوهرش مسدود و منع میکند لاجرم بر نامحرمان
می گشاید و لذا با شوهرش در تضاد می افتد .
قدرت کمال مرد و حفظ جمال زن ، راز سلامت زناشویی است .
قدرت جمال زن از عفت و عصمت اوست و قدرت کمال مرد هم از ایمان و تقوا و معرفت و جوانمردی اوست .
✓ برگرفته از کتاب دائرةالمعارف عرفانی _ جلد اول _ فصل اول _ فلسفه آدم و حوا
« اثر استاد علی اکبر خانجانی »