فصل اول , فلسفه آدم و حوا (خودشناسی جنسی) مقاله 9
مردی که می خواھد خود را بجای خدا به ھمسرش غالب کند صداقت و درد دل کردن با ھمسرش
را ازدست می دھد و این تکبّر مرد موجب می شود که زن ھم امکان صدق و ھمدلی را با شوھر از
دست بدھد و مکر پیشه کند . کبر مرد ، علت مکر زن است.
▫️ از بی تقوائی و بی مسئولیتی و بی محبتی مرد نسبت به ھمسر و فرزندانش ھمین بس که شهامت
امر به معروف و نھی از منکر را به آنان ندارد و نام این وضع را عشق می گذارد که موجب نفرت اھل خانه میشود .
▫️ مردی که در خانه خود ھیچ ولایت و تصدیق و آرام و قراری ندارد به سودای ریاست بر مردم بر می آید و سیاسی میشود .
▫️ از کفر مرد ھمین بس که نیاز به ھمسرش را خوار می دارد و انکار می کند .
این تکبر منشأ فساد اخلاقی در مرد و موجب نفرت زن است .
▫️ مردی که به زنش انتقاد و نصیحتی نمی کند از این روست که نمی خواھد انتقادی بشنود .
▫️ مردی که با منّت ، نان به خانه می آورد موجب انزجار اھل خانه است .
▫️ اگر در زیر لحاف عزت نباشد در ھیچ جای دیگری ھم نخواھد بود .
▫️ مردی که با زنش درد دل نمی کند و این امر را در شأن خود نمی داند از خانه فراری می شود
و روی به رفیق بازیھا و عیاشی ھا می کند که در آنجا فقط سخن بر سر تحقیر زن است.
▫️ مرد متکبر و کافر در قبال تمکین جنسی زنش به او بد گمان می شود و در قبال عدم تمکین جنسی زن نیز باز دچار ھمین سوءظن می گردد .
مرد کافر در ھمه حال به زنش بد بین است .
▫️ مردی که بر درآمد زنش حساب می کند محبت او را از دست می دھد .
زن، کسی را دوست می دارد که رزقش را با ّعزت می دھد .
▫️ مردی که تحت عنوان عشق و آزادی ، غیرت خود را نسبت به زنش نشان ندھد بتدریج از او کینه نموده
و متنفر می شود ، زن ھم چنین می شود .
▫️ مرد کافر نمی تواند زنش را دوست بدارد فقط می خواھد که تن و روح او را مالک باشد
و نام این آدمخواری را عشق می نھد که مولّد نفرت زن است .
▫️ عشق مرد به زنش ، عشق او به نفس خویشتن است زیرا زن جمال باطن مرد است.
اگر مرد عاشق طبق حکم عقل و دین، زنش را نصیحت و امر به معروف و نھی از منکرنکند به غایت
نفس پرستی مبتلا شده وھردو تباه می شوند و این عشق نابود می گردد .
▫️ مردی که نیاز جنسی خود را به زنش انکار می کند یا از وی دوری می جوید و به فساد میگراید و یا به وی تجاوز می کند .
▫️ مردی که توقّع محبت متقابل و متشابه از زنش دارد محبت خود را نیز به وی از دست می دھد .
✓ برگرفته از کتاب دائرةالمعارف عرفانی _ جلد اول
« اثر استاد علی اکبر خانجانی »