فلسفه سانسور
فلسفۀ سانسور ( خودشناسی ارتباطی ) مقاله شماره 2
در عصر جدید عطش فزاینده برای آزادی بیان پا به پای عطش برای سانسور بیان بصورت مهمترین اپیدمی جهانی در آمده و از جمله مسائل محوری سرنوشت افراد و ملل می باشد و خود به تنهایی از علل درجۀ اول جنگ ھای داخلی و بین المللی محسوب می شود .
فلسفۀ سانسور به لحاظی ھمان فلسفه دروغ مصلحتی است که ھمواره در عرف بشری بخشی از حیا و خویشتن داری خانواده ھا نیز محسوب گشته است و تا قلب خانواده ھا نیز حکم می راند و تنھا امری سیاسی و حکومتی نیست .
افلاطون سانسور را یکی از عناصر ذاتی تراژدی می داند .
ھر چند که منظور افلاطون از تراژدی اساساً شعبه ای از ادبیات می باشد ولی بنظر می رسد در قلمرو واقعیت ھم سانسور ھمواره عنصری ذاتی از شرایط تراژیک است.
سانسور می خواھد مانع نابودی شود ولی بطرزی دیالکتیکی آنرا دامن میزند و تشدید میکند چه بصورت خود – سانسوری و چه سانسور عرفی و حکومتی .
ھمانطور که در قلمرو ادبیات تراژیک علت نھایی یک تراژدی ، مکتوم است در قلمرو واقعیت ھم چنین است و اینست معنای ذاتی سانسور . گویا سانسور یک عنصر ذاتی از واقعیت در قلمرو معرفت است .
به ھمین دلیل ھر گاه که سانسوری برداشته می شود و حقایق با صدای بلند بیان می شود نھایتاً حقیقت یک واقعه پنھان تر و اسرار آمیز تر می گردد و در غوغای بیان چه بسا اصل واقعیت فراموش می شود .
سانسور یک عنصر ذاتی در قلمرو شناخت منطقی می باشد و سخن معروف مولای رومی دال بر ھمین امر است که : آنکه را اسرار حق آموختند ُمھر کردند و دھانش دوختند .
به ھرحال بیان انسان در طول تاریخ تدریجاً حریم ھای سانسور را شکسته است و امروزه از مسائلی سخن میرود که تا چند نسل پیش از گناھان و جرم ھای بزرگ نابخشودنی محسوب می شد حتی در قلمرو عرف و اخلاق و ادب .
پیشرفت علوم از جمله عوامل درجه اول در شکست سانسور بوده است و ذاتاً تکنولوژی به معنای برون افکنی و آشکار سازی دارای قدرتی ضد سانسور است ھم در بیان و ھم در کردار .
این قدرت در قلمرو ارتباطات ماھواره ای و رایانه ای و اینترنتی به غایت خود به فعل می آید .
امروزه حتی سازمان ھا اطلاعاتی و جاسوسی ھم ھر چند سال یکبار اسناد جرم و جنایات خود را مفتخرانه منتشر می کنند .
ھمجنس گرایان و تبھکاران بصورت احزاب رسمی فعالیت می کنند و ابر قدرتھا دیگر نیازی به پنھان داشتن منویات و برنامه ھای خود ندارند .
به لحاظی کل تاریخ بشر جریان فائق آمدن بر سانسور و عرصه تدریجی برون افکنی نفس است و این در منطق دینی و قرآنی ھمان واقعه قیامت است که به ارادۀ پروردگار می باشد و کسی را یارای ممانعت از آن نیست .
و غایت این برون افکنی ھمانا ظھور جمال پروردگار و واقعه لقاالله در قیامت کبری می باشد که غایت نابودی سانسور است که به معنای نابودی خویشتن داری و تقوا نیز می باشد .
این غایت دیالکتیک در قلمرو معرفت دینی است که عارفان بزرگ از بانیان نخستین آن در عرصه ماقبل از مدرنیزم و تکنولوژیزم محسوب میشوند و گویی تدوین کنندگان پیشاپیش قیامت بوده اند .
این برون افکنی و عریانی حقایق خود هم مولد تراژدی است و هم مولد سانسور هایی بغایت مخوفتر و پیچیده تر .
ویروس های کامپیوتر یکی از این علائم سانسور برخاسته از برون افکنی محسوب میشوند .
این خود _ براندازی ذاتی تکنولوژی ارتباطات است که بیانگر آزادی ضد آزادی از بطن ارتباطات میباشد و سانسور ضد سانسور محسوب می شوند .
برگرفته از کتاب دائرةالمعارف عرفانی _ جلد اول _ فصل سوم _ فلسفه ارتباطات
« اثر استاد علی اکبر خانجانی »