توحید در آئینه امام
Theosophical Theology
مؤلف : استاد علی اکبر خانجانی
تاریخ تألیف :1386
تعداد صفحه:56
برای دانلود کتاب صوتی “خداشناسی عرفانی” کلیک کنید.
فهرست مطالب
1- فصل اول
2- فصل دوم: مراد و مرید
3- فصل سوم: خدای عشق
4- فصل چهارم:از خود تا خدا
5- فصل پنجم: تاریخ خدا
6- فصل ششم: فلسفه امامیه
7- فصل هفتم: حق رابطه
8- فصل هشتم: حق ربوبیت
9- فصل نهم: حق خدمت
10-فصل دهم: حق عبودیت
11-فصل یازدهم: حق علی
12-فصل دوازدهم: مسئولیت ارادت
13- فصل سیزدهم: خداشناسی حسی
14-فصل چهاردهم: خداشناسی توحیدی
15-فصل پانزدهم: برای چه زندگی می کنیم؟(مصاحبه با استاد خانجانی)
بسم اللّه الرحمن الرحیم
خدا کیست؟ خدا چیست؟
جواب به این سئوال ِ بسیار اساسی در بدو امر بسیار آسان و بدیهی به نظر رسیده و همه می پندارند که جوابی بلکه جوابهائی بسیار متقن و مستدل در این رابطه دارند. امّا واقع مطلب این است که هر چه به این سئوال به طور جدّی تر و عمیق تر پرداخته شود به پاسخهائی منتهی می گردد که ما آن را تحت عنوان «خدای بایستی و خدای جهل» مطرح می نمائیم :
در اینکه در طول زندگی همه انسان ها با هر ملیّت و مذهبی همواره مشکلات ومصائبی جان فرسا و لاینحل به وجود می آید هیچ شک و شبهه ای نمی باشد و با یک نگاه سطحی و گذرا می توان فهم کرد که اساساً ویژگی ذاتی زندگی آدمیان بر زمین چنین چیزی را می طلبد .
و به همین میزان این مسئله که انسان در چنین موقعیّت و شرایطی روی به خدا نموده و او را می خواند و به شدّت به او نیاز مند می گردد و راه برون رفت از آن سختی ها و مهالک را صمیمانه از او می طلبد مورد تأئید همه می باشد . به عنوان مثال در هنگام بیماری سخت ـ بدهکاری و مشکلات مالی ـ جنگ و مسائل امنیّت جانی و … این وضعیّت را می توان چنین شرح و بسط داد که خدائی که در این مواقع مورد خطاب انسان قرار می گیرد خدائیست قهّار ، به این معنی که تنها در گرفتاری ها و ناملایمات مورد ِ التجا ، استفاده و بهره برداری بوده و کارایی اش تنها هنگام شرایط ویژه و در هنگام مصائب بوده و به این معنا خدای رفع چهره قهّار زندگی می باشد و به عبارتی خدای هنگام بدبختی است و پس از رفع مشکل و گذر آدمی از تنگناها به فراموش خانه ای سپرده می شود که در ِ آن تنها با بروز ِ مشکل و معضل ِ بعدی گشوده خواهد شد .
به عبارت دیگر می توان گفت که زبان حال و قال انسان در چنین مواقعی این است که خدائی حتماً باید وجود داشته باشد که ما را از این وضعیّت نجات دهد و این خدای بایستی و نیاز است که بروز و ظهور او در شدائد قطعی و به همان میزان غیبت و به دَرَک رفتنش بعد از عادی شدن شرایط حتمی می باشد . و امّا «خدای جهل»!
از دیگر خصوصیّات رفتاری که انسان در رابطه با خداوند از خود بروز می دهد عبارت است از اینکه در بسیاری از موارد که در زندگی برایش پیش می آید (خواه این موارد مورد پسند انسان و خواه برایش نامطلوب باشد ) و او جوابی قانع کننده و ملموس برای آن نداشته باشد ، خدا دم دست ترین ـ مظلوم ترین و بی ادّعاترین و در عین حال ساکت ترین موجودی است که در اختیار انسان قرار دارد که معمولاً با جملاتی شبیه به این توصیف می گردد : ما نمی دانیم ، خواست خدا بوده است ، حتماً خدا خواسته است ، مصلحت و تقدیر خدا بر این قرار گرفته است .
و یا هنگامیکه نتیجۀ عمل و پدیده ای در آینده برای او مجهول و نامعلوم باشد می گوید که تا خدا چه بخواهد و با چنین عکس العملی همه جهل خود را به حساب خدا نوشته و به این صورت خود را از غوامض حلّ بسیاری از مسائل می رهاند و اگر به هر دلیلی جوانب مسئله ای تا حدودی بر او روشن شود خدا به طور اتوماتیک و به طرفة العینی از صحنه ذهن خارج شده و انسان دانای کلّ می گردد . …