۱۱_تجربه عرفان درمانی من
عرفان درمانی هم به لحاظ اسم و هم رسم و آداب و اصول و روش یک تجربه و مکاشفه
کاملاً خصوصی و منحصر به فرد من بوده است
و اینست که بسیاری از من درباره منبع و مراجع علمی این مکتب سئوال می کنند و این بزرگترین مسئله اکثر آدمها در رابطه با کار درمانی من است
بخصوص که این درمان را بی هیچ مزد و منتی انجام میدهم
که بتدریج بسوی سوء ظن ها می رود و اینکه اصولاً چرا کسی بایستی به رایگان مردم را شفا دهد؟!
آنچه که مرا به کشف این مکتب نائل ساخت عشق من به خدمت مردم و علاج دردها و بدبختی های آنها بود.
این عشق مرا تا سرحد همدردی و جانشینی مردم رسانید تا بتوانم به جای مردم درد بکشم.
این درد کشیدن زمینه روحانی عرفان درمانی برای من است و کسی که نتواند به چنین مقامی از همدردی برسد نمی تواند این علم را به کارگیرد و این مکتب به او جوابی نمی دهد .
لذا بسیاری با تقلید از آداب و سخنان من تلاش نمودند تا این مکتب را تبدیل به دکان نمایند
ولی موفق نشدند و نهایتاً آنرا منکر شدند و تهمت ها نثار بنده نمودند.
در نخستین مراحل این تجربه تلاش نمودم تا به طور رسمی و تحت الشعاع حمایتهای دولتی این علم را در سطح کشوری به کار گیرم
ولی به سرعت این اقدام مواجه با دهها سوء ظن و توقعات نامعقول از طرف مسئولین شد و مرا به انزوا کشانید تا به تنهائی شهر به شهر و دربه در به یاری مردم بشتابم و دردهای بی درمان جسمی و روانی و خانوادگی و هویتی و اخلاقی مردم را علاج کنم .