۱۶_حق دیکتاتوری
حق دیکتاتوری مقاله ۱۶ خودشناسی کلامی
هر حکومتی تجلی نفس آن ملت است که بر آن ملت حکم می راند و فرقی نمی کند که انتخابی باشد یا انتصابی .
قومی که با جبرها زندگی می کند معتقد به جبر است و جبارانه می اندیشد و احساس می کند و رفتار می نماید مستلزم حکومتی جبار است تا بتواند ادامه حیات دهد وفرو نپاشد .
همانطور که مثلاً در یک خانواده ای که افرادش جبار و وحشی هستند
و به وظیفه تن در نمی دهند خود به خود نیازمند پدری جبار می شوند تا باقی بمانند
و حتی از یک پدر مهربان و آزادیخواه هم در عمل فردی زورگو می سازند و در غیر اینصورت آن خانواده از هم می پاشد .
همانطور که یک فرد لاابالی و قلدر و وظیفه نشناس برای ادامه حیاتش
خود به خود بسوی مخدرات می رود تا نفس خود را زنجیر کند و برای خودش قابل تحمل باشد .
حال اگر جامعه ای بر حسب اتفاق و یا به جبر زمانه دارای حکومتی پارلمانی و دموکراتیک شد
بی آنکه حق آزادی و انتخاب را دریافته باشد فقط افراد جبار را به ریاست خود بر می گزیند واین امری ذاتی است .
حال اگر فرد یا گروهی بخواهد علیرغم نفوس افراد و جامعه به زور یک حکومت جبار را براندازد و حکومتی آزاد فراهم آورد در واقع در حق آن جامعه ستم کرده است و مردم آن جامعه او را طرد و لعن و مجازات می کنند .
دیکتاتوری و آزادی دو نوع حق هستند که بر جامعه ای فرود می آیند که این دو حق برخاسته از نفس کلی آن جامعه است .
و اینست که قرآن می فرماید : سرنوشت قومی تغییر نمی کند مگر اینکه نفوس آن قوم تغییر کند .»
و علی(ع) می فرماید « هر قومی لایق حکومت خویش است» بنابراین برای تغییر یک نظام سلطه گر بایستی نفوس تغییر کندو نفوس هم جز به واسطه معرفت بر نفس تغییر نمی کند .
پس آزادی محصول عرفان است .