سیمایی از محمد«مرتاضی چریک»
سیمائی از محمد ص مرتاضی چریک -فلسفه شخصیتها-کتاب دائره المعارف عرفانی جلد سوم
به راستی بایستی محّمد (ص)را نخستین مرتاض یا صوفی مسلح و چریک دانست که برای خدا ، شمشیر کشید . این تنها ویژگی منحصر به فرد پیامبر اسلام به عنوان خاتم و سرور و اکمل انبیای الهی و انسان کامل است .
و می بایستی پس از مسیح (ع) به ظهور می آمد تا حجت را به بشریت تمام کرده باشد .
آنگاه که واقعه مصلوب شدن مسیح را نظاره می کنیم براستی می گوییم : پروردگارا تیغت برکش و شقاوت را بکش . وظهور محمد به مثابه اجابت این دعاست . به گمانم این باید دعای آن دو مریم ( مادر و حواری مسیح )برپای صلیب باشد .
فقط چنین سیمایی از محمد است که می تواند میزان کامل مسلمانی ما باشد و مابقی هر چه باشد اسلام محمدی نیست . و کمال این ظهور در علی (ع) رخ می نماید که پیامبر هم او را جمال باطن خود نامیده است . عشق بی شمشیر ، خودپرستی است .
حتی در تاریخ اسلام نیز همواره یکی در میان مواجه با ظهور یک مسیحا و مصلوب شدن آن هستیم (حلّاج و عین القضاة و …)و سپس یک صوفی چریک مثل حسن صباح ، میرزا کوچک خان ، موسی صدر و .… .
به لحاظ منطقی و سمبلیک نیز سیمای کامل تر از یک مرتاض مسلح در جهان نیست . این سیما در کمالش باظهور مهدی (عج) رخ می نماید که گویی همو مسیح است که شمشیر می کشد و مهرش را در اشد قهرش آشکار می کند . اسلام تنها دینی است که در آن «مؤمن» ، نام خداست .
به قول شمس تبریزی آنکه قادر به قهر نیست در مهرش هزاران تردید است و اینست که عارفان از خدایشان اشد قهرش را می طلبند که به صورت بلایا در می یابند و شکر می گویند .
امروزه جهان ما مملو از عاشقان ملوس بی سیرت و رذل و شقی و آدمخوار است و فقط قهر عشق است که این شیاطین ملوس را رسوا می کند و در جایشان می نشاند .
خواه ناخواه جهان ما در سیطره جباریت و شقاوت آدمخواران به پیش می رود و راز بقایش جز این نیست و به قول اخوان ثالث ، چو کاوه ای نباشد باید در انتظار اسکندر بود و یا چنگیز . شقاوت بشری جز حاکمیت اشقیاء را تاب نمی آورد . خوشا به حال کسانی که به شمشیر علی کشته شدند و به تیغ مهدی کشته می شوند .