فلسفه حجاب زن

فلسفه حجاب زن

فلسفه حجاب زن (خودشناسی شرعی) مقاله 1

همه اسرار دین و احکام شریعت ها ریشه در راز خلقت آدم و حوا دارد از جمله مسئله حجاب.

می دانیم که طبق كتب مقدس، حوا از بطن چپ آدم بیرون آمده است یعنی از دل مرد.

و لذا همواره محبوب مرد است و از او دل می برد. ولی در عین حال به مثابه دل عریان شده مرد نیز می باشد پس باید دارای حفاظ و مصونیت ویژه باشد مخصوصأ زن شوهر دار که مظهر دل مردش می باشد. و این همان حق حجاب زن است.

زنی که دارای حجب و حیای پوشش و نگاه و رفتار و گفتار نباشد بر دل هر مردی وارد می شود و به بسیاری از مردان مبتلا می گردد و عنان عقل و اراده اش از دست می رود و این همان زمینه روانی فحشاء و اسارت و فساد اخلاقی زن است و نیز مردانی که به او به لحاظ نفسانی ابتلاء یافته اند .

هر چیزی که لطيف تر است بایستی مصون تر باشد مثل مروارید در صدف . پس آزادی و اراده باطنی زن و رهایی از اسارت مردان ، راهی جز حجاب ندارد.

و اما در قرآن کریم آیه ای وجود دارد که معروف به آية حجاب است بدین مضمون که :«زنان مؤمنه بهتر است که خود را بپوشانند تا به پاکی شناخته شده تا از آزار کافران مصون باشند».

از همین یک آیه می توان فلسفه اجتماعی حجاب و مسائل شرعی و عرفی آنرا درک نمود.

اولا اینکه زنان مؤمنه مخاطب هستند و نه زنانی که به ادعا و یا به وراثت و اکراد مسلمان هستند تا چه رسد به زنان غیر مسلمان .

زن مؤمن هم زنی است که دین در وجودش قلبی باشد (طبق تعریف قرآن از ایمان ) یعنی به دین علاقة طبيعی و فطری داشته باشد.

پس واضح است که این معضله را جز خود زن در نمی یابد. پس معلوم می شود که حجاب امری کاملا خصوصی و عبادی است و نه حکمی حقوقی و جزائي .

و دوم اینکه در این آیه از قید «بهتر است» استفاده شده که بدان معناست که حجاب امری مستحب است و نه واجب .

و سوم علت و خاصیت اجتماعی حجاب است که همانا معرفی شدن زن به پاکی و عصمت است تا مردان هرزه و کافران از آنان نومید باشند و به تعقیب و آزارشان نپردازد. این خاصیت هم هر چند که از جامعه است ولی امری کاملا فردی و مربوط به خود زن است.

و اما جنبه ضمنی دیگری از حجاب که اصل ماهیت آن است جلب نظر نکردن زن در رابطه با مردان نامحرم می باشد. همین مسئله بخوبی نشان میدهد که یک زن مؤمن اگر بخواهد بطور کامل حفظ حجاب کند علاوه بر حجاب نگاه و رفتار از چه نوع پوششی استفاده کند.

و این امر مربوط به عرف جامعه ای می شود که در آن زندگی میکند. مثلا اگر زن مؤمنی در شهر لندن مبادرت به استفاده از چادر و نقاب نماید بدون تردید بر جلب نظر می افزاید و این امر بر خلاف هدف ذاتی حجاب است.

البته این بدان معنا نیست که مثل برخی عریان شود بلکه از عرف و عادات زنان آن جامعه پیروی کند.

و اصولا خود زن بهتر از هر کسی می داند که چگونه می تواند جلب نظر کند یا نکند. بنابر این زن اگر مؤمنه نباشد و نخواهد حجاب کاملی رعایت کند می تواند با چادر و نقاب هم بگونه ای ویژه جلب نظر کند و هیچکس مانع چنین امری نمی تواند بود.

همانطور که مثلا شاهد زنان روسپی با چادر هستیم که زنان مؤمنه را نیز بد نام ساخته و بلکه تهمت و معصیتی عظیم بر دین می کنند که این امر به یک لحاظ حاصل اکراه در دین میباشد که اصل دین و حجاب را مخدوش کرده است .

پس اگر فلسفه ذاتی حجاب چیزی جز جلب نظر نکردن مردان نامحرم نیست پس آیا هیچ کس جز خود زن قادر به رعایت آن می باشد؟ این بدان معناست که حجاب بایستی امری کاملا انتخابی و آزاد باشد همانطور که آیه حجاب از چند جنبه که ذکرش رفت این حق را عیان می کند .

اینکه امر حجاب و عفت هیچ دشمنی خطرناکتر و مگارتر و خانمانسوزتر از حجاب اجباری ندارد و ما در تجربه کشورمان به اندازه کافی از این بابت خساراتی مهلک دیده ایم . پس آیا بهتر نیست که به قرآن باز گردیم ؟

دانلود فایل صوتی مقاله فلسفه حجاب زن

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*
*