فلسفه و درمان امراض قلبی

فلسفه و درمان امراض قلبی

فلسفه و درمان امراض قلبی- خودشناسی طبی مقاله شماره 11

عصر جدید در قلمرو پزشکی عصر سکته قلبی است که در جوانان بمراتب بیشتر از پیران گزارش میشود و بخش عمده ای از جوانمرگی می باشد .

سکته قلبی در نسل جوان امری کاملاً مدرن و بی سابقه است . و نیز می دانیم که سکته قلبی اصولاً پدیده ای مردانه است و زنان فقط در دوران کهولت به این بیماری مبتلا می شوند که مرگ طبیعی آنان محسوب می شود . آیا قلب مردان چه ویژگی ای دارد که اینگونه بیمار می شود و بناگاه از کار می ایستد ؟

می گویند که مردان بدلیل اشتغالات اجتماعی دچار این معضله ھستند در حالیکه زنان نسل جدید ھم اکثراً این اشتغالات را دارند و اصلاً دچار این مشکل در سن جوانی نیستند . در یک کلام ویژگی قلب مرد چیزی جز عشقش به زن نیست یعنی ھمان امری که در قلب زن نسبت به مرد وجود ندارد و یا بسیار کیمیاست . ولی عشق موجب احیای قلب مرد است و مرد عاشق قدرتمند ترین مردھاست . ولی آنچه که قلبش را بیمار و سکته ای می کند شکست و ناکامی و خیانت در عشق است .

کار قلب برپائی و استمرار زندگی است که در مرد و زن یکسان است ولی در قلب مرد واقعه دیگری ھم رخ می دھد و آن عشق به منشأ زندگی یعنی زن است که مولّد نسل می باشد . ھمه مردانی که دچار ناراحتی قلبی و سکته ھستند بخوبی می دانند که منشأ آن از کجاست ھر چند که بندرت اعتراف می کنند .

ما در تجربه درمانی خود به این حقیقت ھمه جائی دست یافتیم . عشقی که بواسطه زن پاس داشته نمی شود و به آن خیانت می شود و ولایت عشق ادا نمی گردد موجب بیماری قلبی در مرد است . اصولاً عشق ھای یکطرفه بسیار شدید در ھمه جا باعث امراض قلبی است بخصوص آنجا که مرد ھم حقوق عشق را نمی داند و رعایت نمی کند و تسلیم مکرھا و بولھوسی ھای زن می گردد به سکته مبتلا می شود .

امراض قلبی مردان واکنش دل آنان در قبال ستم پذیری مرد از زن در قلمرو عشق و عاطفه است . مرد حق ندارد به بهانه عشق زیر بار بولھوسی و امیال غیر اخلاقی زن برود و به زنش امکان بی عفّتی دھد .

بمیزانی که مرد عاشق ، تسلیم بی عصمتی ھا و مکرھا و نازھای ناحق زن می شود دلش به صدا درمی آید و اعتراض می کند . در چنین مواردی مرد یا بایستی آن زن را از راه و روش نادرست باز دارد و یا طلاقش دھد و یا خودش سکته کند . سکته قلبی محصول لگدمال شدن غیرتِ مرد عاشق بواسطه زن است . به زبانی دیگر این عذاب بی غیرتی مرد است .

پس درمان این بیماری ھم واضح است . مرد یا بایستی به اصول اخلاق بازگردد یا به پای منقل برود و یا سکته کند و به قبرستان نقل مکان نماید تا دلش را از لگدمال شدن نجات دھد . البته مردان بی غیرت که معمولاً عشقی ھم ندارند دچار چنین مشکل و بیماری نمی شوند و به گونه ای دیگر حساب پس می دھند .

گرایش به مخدرات نوعی جایگزینی برای امراض و سکته قلبی است .

اگر افیون نمی بود آمار سکته قلبی در مردان ھزار بار بیش از این می بود . در واقع ترک اعتیاد ھم در اکثر مردان ھمان راه حل درمان بیماری قلبی است یعنی رجعت به عصمت و غیرت و اخلاق و برخورد قاطع با بی عصمتی و ناز و مکرھای زن و نجات دادن دل خویش از اسارت زنی که مستمراً آنرا لجن مال می کند .


✓ برگرفته از کتاب دائرةالمعارف عرفانی _ جلد اول _ فصل چهارم _ فلسفه بهداشت و درمان
« اثر استاد علی اکبر خانجانی »

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*
*