یاری کنید مرا تا یاری کنم شما را
این کلام خدا خطاب به مؤمنان است و عجب کلامی حیرت آور که در وادی منطق كفر کامل است چرا که آیا خدا هم نیاز به یاری ما دارد ؟
این کلام خدا جز در وادی عشق عرفانی فهم نمی شود و لذا همه مفسران اهل كلام و اخباری از تفسير این سخن طفره رفته اند . یک انسان چگونه می تواند خداوند را یاری دهد ؟
این همان عهدی است که خداوند در بدو خلقت از آدم گرفته است . این سخن نشان میدهد که امر هدایت دارای ذاتی تمامأ عاشقانه است.
هدایت و تعالی بشر امری متقابل است و از ذات رابطه برمی خیزد . این حقیقت فقط در رابطه بین مراد و مرید قابل تحقق و تصدیق می باشد.
چرا که مراد مظهر خدا بر روی زمین است برای مرید. و این همان تجلی امامت است در درجات .
اگر امام خلیفه خدا بر روی زمین است پس بقول على (ع) به مثابه عرش خداست و میزبان او در تن خویش است .
امام خاصه در عصر آخرالزمان که عصر غيبت است مظهر كمال فقر و تنهائی و بیکسی می باشد .
و مرید بمیزانی که مرادش را یاری می دهد خدایش را می یابد و نهایتا دیدار میکند همانطور که مولوی در شمس دیدار نمود و بانی اسلام ایرانی شد .