آفرینش گوش و چشم و فؤاد

از کتاب مذهب اصالت عشق جلد ۵ اثر استاد علی اکبر خانجانی


۳۹۴- «بگو او کسی است که شما را اراده کرده است در آفرینش. و برایتان گوش و چشم و فؤاد قرار داده است. شکرتان چه حقیر است» ملک ۲۳-
در این آیه برخلاف آیات مشابه خلقت آدم سخن از «خلق» و «ابداع» نیست بلکه سخن از «انشاء» است یعنی آفرینشی از اراده جان و دل. و اين اشاره به آفرینش عرفانی یک سالک در نزد عارف دارد خاصه که فوّاد را مخاطب قرار داده است و نه قلب را. و قبلاً گفتیم که فواد همان دل دل است که در واقعه آفرینش عرفانی و حیات روحانی دل پدید می آید و همه تجلیات حق و شهود عرفانی و ظهور هویت الهی از منشا اين فؤاد است که همان نقطه ازل و لامکان وجود در مکان انسان است در زیر جناق سینه. پس شکری کبیر می طلبد ولی حالا حالاها یک سالک در مستی این هستی نو غرق است تا انشاءالله به خود آید و ببیند که امامش با او چه کرده و او را چگونه آفریده است. همانطور که درباره گوش و چشم و فواد هم از لفظ «جعل» استفاده شده نه خلق که پیدایش از عدم است. زیرا آفرینش عرفانی از عدم نیست بلکه از خلق قدیم است که تبدیل و تحول و تعالی می یابد و جهش می کند از گلٍ ارض به ارض ملکوت. این بدان! هر چند که در معنای نهانی فرقی ندارد زیرا عارف بیت الله اکرم و عرش کریم خداست و از کرام الکاتبین است: نویسندگان کریم سرنوشت انسان که به گل آدم کرامت می بخشند از نزد خداوند. «به تحقیق که به فرزندان آدم کرامت اعطاء نمودیم» یعنی فقط به پدرشان حضرت آدم نبود که آن کرامت ازلی را دادیم بلکه به فرزندانشان هم می دهیم در واقعه آفرینش عرفانی بدست عارفان فی الله که دستان خدایند.

1 دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*
*