ایجاز و افسون زمان

ایجاز و افسون زمان

ایجاز و افسون زمان – مقاله 18 خودشناسی آخرالزمانی

گفته می شود که زمان همه چیز را حل می کند بشرط اینکه صبور باشیم و تسلیم . به لحاظی زمان همان خداست و یا یکی از تجليات فوق مکانی خدا در بشر است زیرا فقط انسان زمان را درک و احساس می کند و در واقع انسان حیوانی زمان دار و اسیر در زمان و افسون آن است.

پیامبر اسلام می فرماید « من ، زمان هستم » آنانکه می توانند بر زمان آگاهی و اشراف داشته باشند و رازش را درک کنند صبور می شوند .

صبر بمعنای تسلیم زمان شدن است و همه مسائل را به او وانهادن و در انتظار نشستن .

صبر مکتب اصالت زمان است. آنانکه قدرت درک و صبر بر زمان را ندارند و به اصطلاح عجول هستند دست به خشونت و تلاشهای مذبوحانه می زنند تا مشکلات خود را حل نمایند ولي بواسطة زمان هلاک می شوند .

صبر بر زمان آدمی را به ذات و گوهره زمان یعنی اکنونیت می رساند و اکنونیت درب ورود زمان در انسان یا ورود انسان در زمان است و لذا می تواند درب خروج انسان از زمان هم باشد و این بمعنای خروج از اسارت مکان و شرایط و جبرهاست .

امام زمان کسی است که از زمان خروج نموده و در مقام بر زمانیت است یعنی در زمان نیست و لذا پیشوا و فرمانده زمان و اهالی آن آدمیان است .

و ما در آخر زمان هستیم یعنی بر آستانه خروج از زمان . در این صبر هستیم . صبر یعنی با زمان نرفتن و بلکه باز ایستادن در زمان اکنون .

زیرا اکنونیت عرصه سکون زمان است و این سکون برای انسانی که صبر ندارد و معرفت بر زمان ندارد به مثابه مرگ و نابود شدن است درحالیکه در حقیقت عرصہ سکون زمان و اکنونیت همان قلمرو حضور و جاودانگی است زیرا انسان بر مدخل و مخرج زمان قرار گرفته است و زیر نگاه خداست که در ورای زمان است. و امام زمان با انسان کامل مظهر وجود این نگاه فوق زمان است .

هیچ حس و معنائی جادوئی تر و دارای مفاهیمی متضاد تر از زمان نیست. زمان قلمرو همه افسونهای روح انسان است. برخی در مسیر زمان بخواب می روند و با مرگشان بناگاه بیدار می شوند همانطور که پیامبر اسلام می فرماید که « مردمان در خوابند و چون بمیرند بیدار می شوند .» ولی انگشت شماری هم بواسطة معرفت بر نفس خود در زمان بخود می آیند و بیدار می شوند و مترصد خروج از زمان می شوند. این بیداری و خروج جز بواسطه پیر روحانی و امامی زنده که خود از زمان خروج کرده ، ممكن نمی آید .

سوره عصر در قرآن راه نجات از اسارت و خسران زمان را نشان می دهد : « سوگند به زمان که انسان در خسران است الا اینکه ایمان آورد و اعمالش را صالح سازد و به حق و صبر توسل جوید .» انسان بمیزانی که در باطن خود به قوة ذكر ( به یاد آوردن گذشته ) و معرفت نفس به عقب میرود در زمان و زمانه اش به پیش میرود .

آنگاه که در رجعت باطنی به ازلیت و سرآغاز خلقت و آستانه حق و لحظة « الست بربکم » رسید در زمان بیرونی به اکنونیت و خودت رسیده است که آخر و ابديت زمان است چرا که در عرصه آخرالزمانیم . ولي رجعت به ازلیت باطنی مستلزم باز ایستادن در زمان بیرونی است .

این باز ایستائی آدمی را به درب دل میرساند تا بر باطن خود وارد شود و در سير الى الله قرار گیرد که همان صراط المستقیم است و خداوند بر این صراط در انتظار است ( قرآن ) و معنای صبر همانا استقامت در این باز ایستائی در زمان بیرونی و همراه خلق نشدن که بقول قرآن اکثر مردمان در غفلت و پندار باطل هستند و جز خیالات و دروغها را پیروی نمی کنند .

همرنگ جماعت شدن متفاوت از همراه جماعت شدن است . آدمی فقط بر باد رفته زمانیت بیرونی و پیشرفتهای دنیوی و مردم سالاری و مردم پرستی است. كل جهاد در معنای معرفتی و دینی همانا جهاد با این زمانیت است این همان خسران عظیم است .

اینست که پیشرفت در معنای عامیانه ، چیزی جز پیش رفتن در جهنم نیست . اینست که علی (ع) می فرماید که: ای مؤمنان بازایستید ! اینکه در قرآن می خوانیم که خداوند با صابران است بمعنای باز ایستادن و صبور ماندن می باشد و به خود رسیدن. خداوند در خود انسان در انتظار اوست و هر که بخود برسد به خدا رسیده است و خدا با اوست. با زمانه رفتن همان از خود رفتن و دور شدن از خداست .

دانلود فایل صوتی مقاله : ایجاز و افسون زمان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*
*