امام شناسی و علی شناسی

امام شناسی و علی شناسی
امام شناسی و علی شناسی

امام شناسی و علی شناسی
از کتاب مذهب اصالت عشق جلد نهم هفت اثر استاد علی اکبر خانجانی

۱۶۳- تجربه شخصی خود اینجانب نیز دال بر این حق كبيری است که امام علی در خطبه نورانیه بر آن اصرار دارند و آترا سرّ ایمان حقيقی می خوانند. و آن اینکه همه وقایع روحانی و مکاشفات و مشاهدات نوری اینجانب از دیدار با هیکل و صورت دنيوی و خاكی امام شروع شد که موجب زلزله ای در ذاتم شد و مرا تا به اینجا کشانیده است زیرا نور هیکل نوری امام تا ذاتم رسوخ نمود و قیامتم را برپا کرد و بواسطه آن نور بود که جمال اعلای خداوند را در تجلیات گوناگون دیدار نمودم و بواسطه همان نور بود که مجموعه آثارم پدیدآمد. و قلم من نیز از نور وجود امام بود وجود خاكی امام.

۱۶۴- و دیدیم که علي ع در خطبه افتخار تصریح می فرماید که هر کس رجعت او را بارها و بارها در طول تاریخ تا پایان جهان، انکار کند خدای را انکار کرده است. این رجعت مکرر علی ع پس از شهادتش همان وجود علیین در تاریخ است و بواسطه اين کرّاریت علی در صور و هويتهای گوناگون علویان و شیعیانش می باشد که زمین هرگز از حجت خدا تهی نمی شود و غیبت امام دوازدهم را جبران می کند آنهم به نحو احسن و ارحم و اکرم و اعلی. و اینست که او را حیدر کرار گویند که همواره تکرار می شود در وجود هر يك از عاشقانش که لایق باشند و اینست معنای برپائی ولایت علی در جان شیعیانش. يعنی هر شیعه ای باید يك علی باشد آنهم نه تکرار زندگانی و شخصیت چهارده قرن پیش او. همانطور که خداوند دو بار به يك هویت و جمال و جلال رخ نمی دهد و هر بارش بی تاست و بی سابقه. و اين همانست.

۱۶۵- حال بهتر درمی یابیم که چرا مولانا می فرماید که ما را رب نخوانید و برای نشان دادن خدا انگشت بسوی ما نشانه نروید. این همان سرّالاسرار تقیه است که خروج از آن عين خروج از دین است بقول امام صادق ع. زیرا دین راه رسیدن به خدا و لقاءالله است ولی كسی که امام را خدا می خواند بی آنکه جمال اعلای خدای را از امام رؤیت کرده باشد از حرکت و راه خدا خارج و متوقف و ساقط می گردد و از رشد و کمال باز می ایستد زیرا بت پرست می شود و امام از نورائیت در چشم و دل مؤمن خارج می گردد يعنی از دسترس خارج می شود و ارتباط قطع می گردد. زیرا خدا مطلق و لامتناهی و بی
حد است و امام سمت و سو و درب و سرّ اين مطلقیت است. «ما سر بی انتهای خدائیم.» علی ع.

۱۶۶- علی ع بواسطه رجعت الی الله بسوی ازلیت عمائی حق به خدا رسید و بر جای او مستقر شد و خلیفه او شد و از آنجا دوباره بازگشت و جهان را آفرید به اذن و اراده و ربوبیت او از ازل تا ابد. «ما ازلیت و ابدیت هستیم.» علی ع. و این همان دو قوس کمال انسان است و راهی است که هر انسان علوی باید طی کند اين همان «طریقت» است که راه خلق جدید خویشتن و سپس جهان است و همانطور که هر انسانی در خلق جدید٬ انسانی الهی و احد و بی تا است جهانی هم که می آفریند منحصر بفرد خود اوست. پس هر انسانی که علوی می شود آفرینشگر جهانی نو است. امام صادق می فرماید «خداوند دوازده هزار جهان دارد که هر يك برتر از زمين و آسمانهاست و من حجت بر آنها هستم». پس به تعداد انسانها جهانهانی بالقوه وجود دارد که باید آفریده و پدید آید. «آنکه می آفریند و آنکه نمی آفریند و فقط آفریده می شود یکسان نیست. این فرق بین علّیین است از غیر علّیین! « من می آفرینم و رزق می دهم.» علی ع- « از من اطاعت کنید تا چون من شوید.» علی ع-

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*
*